جدول جو
جدول جو

معنی سهیزاد - جستجوی لغت در جدول جو

سهیزاد
(دخترانه)
مرکب از سهی (صفت سرو، راست) + زاد
تصویری از سهیزاد
تصویر سهیزاد
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهرزاد
تصویر چهرزاد
(دخترانه)
نام هما دختر بهمن که سی سال پادشاهی کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریزاد
تصویر پریزاد
(دخترانه)
زاده پری، زیبا، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهرزاد
تصویر شهرزاد
(پسرانه)
شهزاد، شاهزاده، زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهرزاد
تصویر مهرزاد
(دخترانه و پسرانه)
نوزاد آفتاب، زاده خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جایزاد
تصویر جایزاد
موطن، میهن، مولد
فرهنگ لغت هوشیار
زاده پری فرزند پری پری نژاد، (استعاره) کودک زنی زیبا، (استعاره) فرزند زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکیزان
تصویر سکیزان
سکیزنده جهنده، جفتک زننده، در حال جهیدن، در حال جفتک زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکیزان
تصویر سکیزان
درحال جست و خیز کردن، جست و خیزکنان، درحال جفتک انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریزاد
تصویر مریزاد
برای دعا و تحسین کار و هنر کسی به کار می رود، دست مریزاد، برای مثال اگر بتگر چون او پیکر نگارد / مریزاد آن خجسته دست بتگر (دقیقی - ۱۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
در مورد تحسین کارکسی بکار رود، پهلوانی که از حریف عاجز شود و میخواهد کشتی را ختم کند گوید: مریزاد. درین صورت حریف از او دست بر میدارد. یا دست مریزاد. در مورد تحسین بکار رود: اگر بتگر چنو پیکر نگارد مریزاد آن خجسته دست بتگر. (دقیقی. گنج سخن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآزاد
تصویر سرآزاد
نجات یافته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکیزان
تصویر سکیزان
((س))
در حال جهیدن، در حال جفتک زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهیاد
تصویر شهیاد
(پسرانه)
مرکب از شه (شاد) + یاد (خاطره)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سهیلا
تصویر سهیلا
(دخترانه)
نرم و ملایم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وهزاد
تصویر وهزاد
(پسرانه)
زاده خوب و نیکو، بهزاد، مرکب از وه (بهتر، خوب) + زاد (زاده)، نام اسب سیاوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهزاد
تصویر مهزاد
(دخترانه و پسرانه)
زاده ماه، زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهزاد
تصویر بهزاد
(پسرانه)
نیک نژاد، مینیاتوریست مشهور صفویان، نام اسب سیاوش، مرکب از به (بهتر، خوب) + زاد (زاده)، نام نقاش و مینیاتوریست معروف در اوخر عهد تیموری و اوایل عهد صفوی، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان درگاه انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیزان
تصویر هیزان
(دخترانه)
نیرومند، توانا (نگارش کردی: هزان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیراد
تصویر هیراد
(پسرانه)
کسی که چهره ای خوشحال و شاد دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهزاد
تصویر بهزاد
نیک ذات، خوش فطرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهزاد
تصویر زهزاد
فرزند نسل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهزاد
تصویر شهزاد
شهرزاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهزاد
تصویر زهزاد
زن و فرزند، فرزند، نسل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهزاد
تصویر بهزاد
خوش نژاد، اصیل، نیکوتبار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همزاد
تصویر همزاد
موجودی نامرئی مانند جن که همراه با کسی در هنگام تولد زاده می شود
هم سن، همسال
دوقلو، دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، جنابه، دوبلغانه، توأمان، هم شکم، توأم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهزاد
تصویر مهزاد
زاده مه، شاهزاده، مهتر زاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهزاد
تصویر بهزاد
((بِ))
نیک نژاد، نیکوتبار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهزاد
تصویر زهزاد
((زِ))
زن و فرزند، نسل، فرزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همزاد
تصویر همزاد
هم سن و سال، به باور عوام موجودی که هم زمان با به دنیا آمدن شخص، در میان اجنه به دنیا می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیراد
تصویر هیراد
خوش رو، خندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سهاد
تصویر سهاد
بیخوابی، کم خوابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهاد
تصویر سهاد
بیداری، بی خوابی، کم خوابی
فرهنگ فارسی عمید