جدول جو
جدول جو

معنی سهیت - جستجوی لغت در جدول جو

سهیت
(سَ)
عمارت عالی. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سهیل
تصویر سهیل
(پسرانه)
روشنترین ستاره صورت فلکی سفینه
فرهنگ نامهای ایرانی
ستاره ای در صورت فلکی سفینه که پس از شعرای یمانی درخشان ترین ستارگان است و در خاورمیانه در شب های آخر تابستان دیده می شود، سهیل یمن، سهیل یمان، پرک، اگست. قدما گمان می کردند سرخی و خوش رنگی سیب و همچنین خوشبویی ادیم از اثر تابش سهیل است، برای مثال بر همه عالم همی تابد سهیل / جایی انبان می کند جایی ادیم (سعدی - ۱۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سریت
تصویر سریت
کنیز مخصوص هم بستر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سویت
تصویر سویت
سوئیت، آپارتمان کوچک و مجهز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سهیم
تصویر سهیم
کسی که با دیگری از چیزی سهم ببرد، هم سهم، هم بهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهیت
تصویر بهیت
هاژ گیج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحیت
تصویر سحیت
سیری ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه. کنیزکی که برای جماع و تمتع باشد جمع سراری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکیت
تصویر سکیت
سراپا خاموش همیشه خاموش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنیت
تصویر سنیت
سال قحط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سویت
تصویر سویت
سلسله، پی در پی، پیاپی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهیم
تصویر سهیم
شریک و صاحب حصه، هم بهره
فرهنگ لغت هوشیار
ستاره ایست که در طلوع آن فواکه رسیده شوند و گرما باخر رسد، ستاره ای است معروف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سویت
تصویر سویت
قطعه موسیقی که شامل چند نمایشنامه است، آپارتمان کوچکی که کلیه امکانات رفاهی را در خود جای داده است، سراچه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سهیل
تصویر سهیل
((سُ هَ))
برک، ستاره ای از قدر اول در نیم کره جنوبی آسمان در صورت فلکی «کشتی» یا «سفینه» که در آخر فصل گرما طلوع می کند و میوه ها در آن وقت می رسند، و چون در یمن کاملاً مشهود است، آن را سهیل یمن یا سهیل یمانی خوانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سهیم
تصویر سهیم
((سَ))
شریک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سریت
تصویر سریت
((سُ رِّ یَُ))
کنیزی که برای جماع و تمتع باشد، جمع سراری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سریت
تصویر سریت
((سَ یَّ))
لشکری که پیغامبر (ص) شخصاً در آن حضور نداشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سایت
تصویر سایت
تارنما، جایگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
Toxicity, Venomousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxicité, vénéneux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxicidad, venenosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
독성 , 유독성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toksisitas, beracun
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
विषाक्तता , विषाक्तता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxiciteit, giftigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
毒性 , 有毒性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
tossicità, velenosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toxicidade, venenosa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
toksyczność, trującość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
токсичність , отруйність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
Toxizität, Giftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
токсичность , ядовитость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سمیت
تصویر سمیت
רַעֲלָנוּת , רַעֲלִיּוּת
دیکشنری فارسی به عبری