- سنگریزه
- ریگ و رمل و خرده سنگ
معنی سنگریزه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خرده سنگ، ریگ، حصاء، حصیٰ، حصبا
فرانسوی همزمان همزمان کردن
نوعی جادوگری که ترکان و مغولان در جنگ ها با سنگ مخصوصی به نام یده انجام می دادند و معتقد بودند می توانند در هر فصل از سال برف و باران نازل کنند و باعث شکست دشمن شوند، یده، جدامیشی
دلیل، باعث، هدف، قصد، محرک، موجب
آنکه پارچه لباس نخ و غیره را رنگ کند صباغ
سبب و باعث چیزها، علت
گیاهی پر خار و دارای گل های زرد
انگلیس، تلفظ دیگر از نام انگلیس که در هندوستان از زبان پرتغالی گرفته شده و بعد در بعضی کشورهای اسلامی هم متداول شده
انگلیس، تلفظ دیگر از نام انگلیس که در هندوستان از زبان پرتغالی گرفته شده و بعد در بعضی کشورهای اسلامی هم متداول شده
آنچه کسی را به کاری برانگیزاند، سبب، باعث، علت
کسی که کارش رنگ کردن نخ، پارچه و... می باشد، رنگرز
зернистый
kieselig
гравійний
żwirowaty
pedregoso
sabbioso
arenoso
sablonneux
gritachtig
कंकरयुक्त
berpasir
حجريٌّ
砂利のような
changarawe
หินกรวด
کنکریٹ جیسا
قاچاق: از ایران چای... را بی گمرک گریزه می آورند