جدول جو
جدول جو

معنی سنگباری - جستجوی لغت در جدول جو

سنگباری(سَ)
عمل سنگ باران. رجم و سنگ انداز. (ناظم الاطباء) :
مکن بر فرق خسرو سنگباری
چو فرهادش مکش در سنگساری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سنگباری
رجم و سنگ انداز
تصویری از سنگباری
تصویر سنگباری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
ماتم داری، عزاداری
فرهنگ فارسی عمید
آثار و بقایای موجودات زندۀ قدیمی (حیوانی یا نباتی) مانند استخوان و دندان و صدف و امثال آن ها که از زمان های قدیم در داخل طبقات زمین باقی مانده و به صورت سنگ درآمده است و از مطالعۀ آن ها می توان تا حدی به احوال جانداران قدیم و همچنین عمر طبقات زمین پی برد، فسیل
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
صفت تنگبار. دیرپذیری. دشوارپذیری. تنگی اجازه و رخصت:
چون هست تنگباری در طبع او سرشته
هر ساعتی به خواهش زو بار می چه جویی ؟
سمائی مروزی.
معروف لبت به تنگباری
چونانکه دلت به تنگ خویی.
انوری.
آوازه فراخ شد به عالم
درگاه ترا به تنگباری.
خاقانی.
ز تیغ تنگ چشمان حصاری
قدرخان را در آن در تنگباری.
نظامی.
رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن و تنگبار شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
معروف است که مردم زنگبار باشد. (برهان) (از آنندراج). از: ’زنگبار’ + ’ی’ (نسبت). (حاشیۀ برهان چ معین). منسوب به زنگبار. اهل زنگبار. از مردم زنگبار. (فرهنگ فارسی معین). منسوب به زنگبار. (ناظم الاطباء) ، صمغی را نیز گویند سیاه که از درخت صنوبر گیرند. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). صمغ صنوبر باشد... (جهانگیری). صمغ درخت صنوبر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
رجم. (ناظم الاطباء). عمل سنگسار کردن. رجم کردن:
مکن بر فرق خسرو سنگباری
چو فرهادش مکش در سنگساری.
خاقانی.
سری دگر بکف آور که در طریقت عشق
سزاست این سر سگسار سنگساری را.
خاقانی.
با وجود شرمساری و بیم سنگساری گفت... (گلستان چ یوسفی ص 165)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سنگلاخ، سنگستان، سنگ باران. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بقایای متحجر شده موجودات زنده اعصار قدیمه. این بقایا علم به احوال موجودات گذشته را به مقیاس بسیار زیادی برای ما روشن میکنند و نیز در تشخیص سن طبقات زمین موثرند فسیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگباران
تصویر سنگباران
اندازنده سنگ پرتاب کننده سنگ، پرتاب سنگهای پیاپی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
عزاداری ماتم داری تعزیه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به زنگبار اهل زنگبار از مردم زنگبار، صمغی سیاه که از درخت صنوبر گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبکباری
تصویر سبکباری
پرنده تیز رو سبک پر، فارغ آسوده فارغ البال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنگساری
تصویر تنگساری
((تَ))
بدخویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگواره
تصویر سنگواره
((سَ رَ یا رِ))
فسیل، بقایای موجودات زنده گذشته های دور که به صورت سنگ درآمده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
عزاداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
عزاداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
Lament
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
Craggily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
哀悼
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
lamento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
lamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
roccioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rochoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
lamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
岩石的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
skalisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
скалистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
lament
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
скелястий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
плач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
felsig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
Klagelied
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
плач
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنگلاخی
تصویر سنگلاخی
rocoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی