ابوسعید عبدالکریم بن محمد بن منصور تمیمی مرازی. شافعی فقیه و مورخ و حافظ حدیث. وی در 562 هجری قمری بدنیا آمد و در سال 616 هجری قمری درگذشت. وی به شهرهای دور سفر و با علماء و محدثان ملاقات کرد و از آنان علم آموخت. و گروهی نیز از او کسب علم کردند. از اوست: کتاب الانساب، کتاب تذییل، تاریخ بغداد، تاریخ مرو، فضائل الصحابه، معجم المشایخ، تاریخ الوفاه للمتأخرین من الرواه، الامالی، التحبیر فی المعجم الکبیر. (فرهنگ فارسی معین)
ابوسعید عبدالکریم بن محمد بن منصور تمیمی مرازی. شافعی فقیه و مورخ و حافظ حدیث. وی در 562 هجری قمری بدنیا آمد و در سال 616 هجری قمری درگذشت. وی به شهرهای دور سفر و با علماء و محدثان ملاقات کرد و از آنان علم آموخت. و گروهی نیز از او کسب علم کردند. از اوست: کتاب الانساب، کتاب تذییل، تاریخ بغداد، تاریخ مرو، فضائل الصحابه، معجم المشایخ، تاریخ الوفاه للمتأخرین من الرواه، الامالی، التحبیر فی المعجم الکبیر. (فرهنگ فارسی معین)
خرد سر و ریش، مرد زیرک و سبک شتاب، و گرگ را نیز بدان توصیف کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) ، زنی که در حضور ترشرویی نماید و چین به ابرو باشد و در غیبت بانگ و فریاد کند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مردم درازبالا باریک تن. (منتهی الارب) (آنندراج)
خرد سر و ریش، مرد زیرک و سبک شتاب، و گرگ را نیز بدان توصیف کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) ، زنی که در حضور ترشرویی نماید و چین به ابرو باشد و در غیبت بانگ و فریاد کند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مردم درازبالا باریک تن. (منتهی الارب) (آنندراج)
آلتی که گران گوشان در گوش نهند شنیدن را. (یادداشت مؤلف). آلتی که برای شنیدن آوازها در گوش سنگین متداول است. (یادداشت مؤلف). آلتی که کسانی که گوششان سنگین است در گوش گذارند تا اصوات را بهتر بشنوند. (فرهنگ فارسی معین)
آلتی که گران گوشان در گوش نهند شنیدن را. (یادداشت مؤلف). آلتی که برای شنیدن آوازها در گوش سنگین متداول است. (یادداشت مؤلف). آلتی که کسانی که گوششان سنگین است در گوش گذارند تا اصوات را بهتر بشنوند. (فرهنگ فارسی معین)
شنوانیدن عمل خیر خود را بمردم، چنانکه ریا نمودن افعال حسنه تا مرا نیک پندارند. (آنندراج) (غیاث) : و دیگر آنکه ارادت ثواب و عقاب آن جهان و ریا و سمعه این جهان از معاملت منقطع باشد. (کشف المحجوب هجویری ص 127). محتسب عارف علوی که بی ریا و سمعه دره بر دوش نهاده و همه ساله نهی منکرات را میان بسته. (نقض الفضایح ص 164). و هرکه بر خلاف معتقد خویش کاری کند ریا و سمعه را بود نه تقرب را به حق تعالی. (تاریخ بیهق ص 195). امشب ار امکان بود آنجا بیا کار شب بی سمعه است و بی ریا. مولوی (مثنوی) یکبار شنودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). - اذن سمعه، گوش شنوا. (منتهی الارب) (آنندراج)
شنوانیدن عمل خیر خود را بمردم، چنانکه ریا نمودن افعال حسنه تا مرا نیک پندارند. (آنندراج) (غیاث) : و دیگر آنکه ارادت ثواب و عقاب آن جهان و ریا و سمعه این جهان از معاملت منقطع باشد. (کشف المحجوب هجویری ص 127). محتسب عارف علوی که بی ریا و سمعه دره بر دوش نهاده و همه ساله نهی منکرات را میان بسته. (نقض الفضایح ص 164). و هرکه بر خلاف معتقد خویش کاری کند ریا و سمعه را بود نه تقرب را به حق تعالی. (تاریخ بیهق ص 195). امشب ار امکان بود آنجا بیا کار شب بی سمعه است و بی ریا. مولوی (مثنوی) یکبار شنودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). - اذن سمعه، گوش شنوا. (منتهی الارب) (آنندراج)