جدول جو
جدول جو

معنی سمرادی - جستجوی لغت در جدول جو

سمرادی
(سَ)
منسوب به سمراد که وهم و خیال باشد. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمپاتی
تصویر سمپاتی
علاقه، تعلق خاطر، رابطۀ معنوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همراهی
تصویر همراهی
همراه بودن با یکدیگر، هم سفری، کنایه از موافقت، کنایه از اعانت، یاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرراهی
تصویر سرراهی
پولی که قبل از مسافرت به مسافر می دهد، کودک نوزاد که او را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمرانی
تصویر عمرانی
مربوط به عمران مثلاً عملیات عمرانی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
محمد بن محمد، مکنی به ابوالحسن، شاعری بخارائی عهد سامانیان است. رودکی در مرگ او گوید:
مرد مرادی نه همانا که مرد
مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد.
و این شعر در فرهنگها به نام او آمده است:
آن سرخ عمامه بر سر او
چون آژخ زشت بر سر کیر.
(از یادداشت مؤلف)
محمد بن منصور، مکنی به ابوجعفر از متکلمین و فقهای زیدیه است او راست: کتاب التفسیر الکبیر، کتاب التفسیرالصغیر احمد بن عیسی، کتاب سیره الائمه العادله، رساله خطاب به حسن بن زید. (یادداشت مؤلف از ابن ندیم)
تخلص شعری سلطان مرادبن محمد ثالث است، او را دیوانی است ترکی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ دِ)
دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، در 18هزارگزی جنوب شرقی حسن آباد سوگند و 3هزارگزی جنوب راه هشتادجفت به حسن آباد، در منطقۀکوهستانی سردسیری واقع و دارای یکصد تن سکنه است. آبش از چشمه تأمین می شود و محصولش غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ دی ی)
جمع واژۀ مردی ّ. (از اقرب الموارد). رجوع به مردی ّ شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
قوائم الابل والفیل و الخیل. (اقرب الموارد). سپل شتر و پیل. (ناظم الاطباء) ، ازارها و شلوارها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مردی شود
جمع واژۀ مردی ̍. (منتهی الارب). رجوع به مردی ̍ شود، جمع واژۀ مرداء. (متن اللغه). رجوع به مرداء شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
وهم. فکر. خیال. (برهان). وهم. اندیشه. (آنندراج). گمان. پندار. چیز موهوم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سمادیر
تصویر سمادیر
کم بینی دید ناتوان، سایه واره ها آنچه پیش چشم آید در مستی و گیجی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سمنان از مردم سمنان اهل سمنان، لهجه ای که مردم سمنان بدان سخن گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمرانی
تصویر عمرانی
آبادانی منسوب به عمران: امور عمرانی کشور
فرهنگ لغت هوشیار
سیری: گرگی بود که از پاره کردن و خوردن سیرابی نداشت. (صبحی افسانه های کهن 108: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
گم کردگی راه خود مقابل راست راهی، انحراف از طریقه صواب ضلالت غوایت مقابل راست راهی: ... مستعدان قبول دعوت را از غرقاب گمراهی و غوایت بساحل نجات و هدایت آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامرادی
تصویر نامرادی
ناکامی بی مرادی حرمان یاس: (بمجالست ومنافثت اهل آن بقعه... تزجیت ایام نامرادی میکردم)، عدم رضایت ناخشنودی، بدبختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمباده
تصویر سمباده
سنگی سخت که در تیز کردن و جلا دادن شمشیر و کارد بکار میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
پاشیدن سم در جایی برای انهدام حشرات مانند مگس پشه و غیره، گفتن سخنانی برای تولید اختلاف در میان جمعی و ایجاد فساد یا تبلیغ بد کردن ضد کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمپاتی
تصویر سمپاتی
میل طبیعی، جذبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمساری
تصویر سمساری
سپساری داستاری عمل و شغل سمسار، دکان سمسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرماهی
تصویر سرماهی
مقرری که در سر هر ماه به نوکر دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرراهی
تصویر سرراهی
کودکی را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرادی
تصویر ایرادی
منسوب به ایراد ایرادگیر بهانه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به امداد، در ورزشهای دو و میدانی و دوچرخه سواری نوعی از مسابقه است که چندین با فاصله های معینی در یک مسیر ایستاده با کمک یکدیگر آن مسافت را طی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرائی
تصویر امرائی
منسوب به امرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمرقندی
تصویر سمرقندی
منسوب به سمرقند از مردم سمرقند اهل سمرقند، آنچه در سمرقند سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرراهی
تصویر سرراهی
نوزادی که کنار راه گذارند تا کسی او را ببرد و بزرگ کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیرابی
تصویر سیرابی
شکنبه گوسفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرماهی
تصویر سرماهی
((سَ))
ماهیانه، شهریه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمراهی
تصویر گمراهی
((گُ))
ضلالت، گم کردگی راه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمساری
تصویر سمساری
دلالی، واسطه گری، دکان سمسار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمراهی
تصویر گمراهی
ظلمات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افرادی
تصویر افرادی
کسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سارایی
تصویر سارایی
خالصی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همرایی
تصویر همرایی
اجماع
فرهنگ واژه فارسی سره