ربوده عقل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زن و شتر مادۀ فرزندمرده یا بچۀ ناتمام افکنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، درختی که شاخ و برگ آن ربوده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پوست درختی که از وی رسن سازند. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
ربوده عقل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زن و شتر مادۀ فرزندمرده یا بچۀ ناتمام افکنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، درختی که شاخ و برگ آن ربوده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پوست درختی که از وی رسن سازند. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
سالم، درست، بی عیب، برای مثال عقل سلیم، چو دزدان به هم باک دارند و بیم / رود در میان کاروانی سلیم (سعدی۱ - ۴۵) بی آزار، آرام و مطیع، برای مثال در برابر چو گوسفند سلیم / در قفا همچو گرگ مردم خوار (سعدی - ۸۷) ساده لوح، ساده دل، برای مثال ای سلیم آب ز سرچشمه ببند / که چو پر شد نتوان بستن جوی (سعدی - ۱۷۱) سهل، آسان، برای مثال خواجه بر تو کرد خواری آن سلیم و سهل بود / خوار آن خواری که بر تو زاین سپس غوغا کند (منوچهری - ۲۶) کنایه از مارگزیده، این معنی از جهت تفال به سلامت است، برای مثال نوز نبرداشته ست مار سر از خواب / نرگس، چون گشت چون سلیم مسهّد (منوچهری - ۲۲) در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن مستفعلن مفعولات مفعولات
سالم، درست، بی عیب، برای مِثال عقل سلیم، چو دزدان به هم باک دارند و بیم / رود در میان کاروانی سلیم (سعدی۱ - ۴۵) بی آزار، آرام و مطیع، برای مِثال در برابر چو گوسفند سلیم / در قفا همچو گرگ مردم خوار (سعدی - ۸۷) ساده لوح، ساده دل، برای مِثال ای سلیم آب ز سرچشمه ببند / که چو پر شد نتوان بستن جوی (سعدی - ۱۷۱) سهل، آسان، برای مِثال خواجه بر تو کرد خواری آن سلیم و سهل بود / خوار آن خواری که بر تو زاین سپس غوغا کند (منوچهری - ۲۶) کنایه از مارگزیده، این معنی از جهت تفال به سلامت است، برای مِثال نوز نبرداشته ست مار سر از خواب / نرگس، چون گشت چون سلیم مُسَهَّد (منوچهری - ۲۲) در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن مستفعِلُن مفعولاتُ مفعولات
دو چوب متقاطع به شکل که در روم باستان برای اعدام محکومین استفاده می شد، چلیپا، نمادی به شکل که به اعتقاد مسیحیان عیسی را به آن آویخته اند و نزد آنان مقدس شمرده می شود، چلیپا، کنایه از زلف معشوق، هر نقش یا طرح به شکل، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی، دلفین صلیب سرخ: مؤسسه ای بین المللی که برای کمک های عمومی به کشورها و مردمی که دچار حوادث ناگهانی و خسارت های مالی و تلفات جانی می شوند به وجود آمده است و نشان آن صلیبی به رنگ سرخ است
دو چوب متقاطع به شکل که در روم باستان برای اعدام محکومین استفاده می شد، چلیپا، نمادی به شکل که به اعتقاد مسیحیان عیسی را به آن آویخته اند و نزد آنان مقدس شمرده می شود، چلیپا، کنایه از زلف معشوق، هر نقش یا طرح به شکل، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی، دلفین صلیب سرخ: مؤسسه ای بین المللی که برای کمک های عمومی به کشورها و مردمی که دچار حوادث ناگهانی و خسارت های مالی و تلفات جانی می شوند به وجود آمده است و نشان آن صلیبی به رنگ سرخ است
زینه فرستاده پیامبر آلتی که بدان جنگ کنند آلت جنگ ساز جنگ. یا سلاح سرد. سلاحی است که آتش نشود مانند کارد شمشیر خنجر زوبین و غیره. یا سلاح گرم. سلاحی آتشین ماند تفنگ توپ و مانند آن یا سلاح باز کردن، دور کردن سلاح ها از خویشتن
زینه فرستاده پیامبر آلتی که بدان جنگ کنند آلت جنگ ساز جنگ. یا سلاح سرد. سلاحی است که آتش نشود مانند کارد شمشیر خنجر زوبین و غیره. یا سلاح گرم. سلاحی آتشین ماند تفنگ توپ و مانند آن یا سلاح باز کردن، دور کردن سلاح ها از خویشتن
یونانی پارسی شده سلاب سلاب همی باز جستند راز سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (فردوسی) سوکپوشه که زنان به هنگام سوک پوشند دزد، ریسمان باف جامه سیاه رنگ لباس سوگواری، جمع سلب. جامه سیاه
یونانی پارسی شده سلاب سلاب همی باز جستند راز سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (فردوسی) سوکپوشه که زنان به هنگام سوک پوشند دزد، ریسمان باف جامه سیاه رنگ لباس سوگواری، جمع سلب. جامه سیاه
روان این واژه را آنندراج از غیاث اللغات برگرفته معین با بهره گیری از خیام پور در فرهنگ فارسی می نویسد: (از منابعی که در دست است تنها در معیار اللغه دیده می شود) فرهنگ عربی به فارسی لاروی نیز واژه سلیس را نیاورده است فرانسوی شن
روان این واژه را آنندراج از غیاث اللغات برگرفته معین با بهره گیری از خیام پور در فرهنگ فارسی می نویسد: (از منابعی که در دست است تنها در معیار اللغه دیده می شود) فرهنگ عربی به فارسی لاروی نیز واژه سلیس را نیاورده است فرانسوی شن