- سلمه (دخترانه)
- نام گیاهی است
معنی سلمه - جستجوی لغت در جدول جو
- سلمه
- سنگ پهن، نازک اندام زن گیاهی است از تیره اسفنجیان که در نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا روید (در خراسان نیز روییده میشود) گیاهی است یکساله و علفی که گلهایش منظم و کاملند و جزو سبزیهای صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف میشود دانه اش قی آور است قطف سرمج سرمق
- سلمه ((سَ مَ یا مِ))
- گیاهی است از تیره اسفناجیان یکساله و علفی که گل هایش منظم و کاملند و جزو سبزی های صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف می شود. دانه اش قی آور است، سرمه، قطف، سرمج، سرمق
- سلمه
- گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی شکل مانند اسفناج که در پختن بورانی و آش به کار می رود، سرمک، سرمج، سرمق، اسفناج رومی، قطف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مؤنث واژۀ مسلم
زن مسلمان
واژه
ریش انبوه و بلند
رنگ پیل پیلی (فیلی) پارسی است شیری که پنیر مایه بر آن زنند تادژواخی (غلظت) پارسی است خوراکی که در برگ کلم برگ رز یا بادنجان نهند و پزند، کیسه زر یا سیمی که در جشن زناشویی داماد به مهمانان ارمغان کند شیریست که بعد از مایه زدن بسته شود پنیر تر دلمه
چیرگی
دودمان
مانایی (شباهه) هاوندی راست و درست
مونث سالم شهند درست حساب سال و ماه و روز تاریخ، در مدت ماهها و سالها علی الدوام. مونت سالم: ابدان سالمه
عهد و پیمان و سوگند
سوراخ، رخنه
اژغ هم آوای ابر آن چه از شاخه های درخت در پیرایش ببرند
شنگار از گیاهان، کنه، نوک پستان، پوستخورک از خرفستران
سیاهی توده آهن
تخته سنگ
سیاهی، کینه، خشم
چیزی که در چشم کشند، گرد سیاهی که به مژه ها و پلکهای چشم میکشند
درستی تندرستی، بهبودی، بی آکی، رهایی، رستگاری
ترکی مشت ترکی مشت هنگامی که سرشست از میان دو انگشت دیگر بیرون آمده باشد ضربتی که با مشت بسته زنند در حالی که سر انگشت از میان دو انگشت سبابه و وسطی بیرون آمده باشد
خرسندی، فراموشی، سرگرمی، بی اندوهی آسود گی
نام تازی برای زنان، نام زنی دلستان، دلستان منسوبه به سلم نردبانی. یا برهان سلمی. برهانی که جهت اثبات تناهی ابعاد اقامه کرده اند از این قرار: زاویه منفرجه ای فرض شود که دو ضلعظن بی نهایت امتداد یابد و هر اندازه که دو ضلع آن امتداد یابد به همان اندازه هم به فواصل میان دو ضلع افزوده میشود و در نتیجه هر گاه امتداد دو ضلع بی نهایت باشد آخرین فاصله آن دو از یکدیگر نیز بی نهایت خواهد بود در صورتی که محصور بین دو حاصر است که عبارت از دو ضلع باشد و محصور بودن با غیر متناهی بودن آن منافات دارد یعنی محال است که امری که محصور بین حاصرین میباشد نیز غیر متناهی باشد زیرا معنی غیر متناهی بودن این است که حد و حصری نداشته باشد
قدیم (شهناز کردانیه گوشت مایه نوروز و سلمک)
رشته نخ