گذشته، درگذشته، هر کس که پیش تر از پدران و خویشان کسی می زیسته معامله ای که بهای جنس را پیشکی بدهند و بعد از مدتی جنس را تحویل بگیرند، وامی که برای وام دهنده سودی نداشته باشد و وام گیرنده همان مبلغ را که گرفته پس از مدتی پس بدهد
گذشته، درگذشته، هر کس که پیش تر از پدران و خویشان کسی می زیسته معامله ای که بهای جنس را پیشکی بدهند و بعد از مدتی جنس را تحویل بگیرند، وامی که برای وام دهنده سودی نداشته باشد و وام گیرنده همان مبلغ را که گرفته پس از مدتی پس بدهد
باجناغ، دو مرد که دو خواهر را به زنی گرفته باشند هر کدام نسبت به دیگری باجناغ خوانده می شود، شوهر خواهر زن، هم زلف دستگاه الکتریکی کوچکی در اتومبیل عوض هندل که موتور به وسیلۀ آن روشن می شود
باجَناغ، دو مرد که دو خواهر را به زنی گرفته باشند هر کدام نسبت به دیگری باجناغ خوانده می شود، شوهر خواهر زن، هَم زُلف دستگاه الکتریکی کوچکی در اتومبیل عوض هندل که موتور به وسیلۀ آن روشن می شود
متاع و اسباب و متاع تجارت. ج، سلع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). کاله. (دهار) ، آژخ که بی درد براندام پدید آید. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، ریش است که در گردن پیدا شود یا گره گوشتی است در آن یا زیادت گوشتی است در اندام که بگره گوشت ماند و به تحریک حرکت کند و از نخود تا بمقدار خربزه میرسد. (منتهی الارب) (آنندراج). وامغول. خوک. چنحج. (زمخشری) : جسمی فزونی است و او را غشایی چون خریطه و ازپوست و گوشت جداست و اندر زبر پوست فراز و باز شود، آنچه نرم و رقیق باشد همچون عسل باشد آن را شهدی گویند و آنچه غلیظتر و خشک تر باشد و همچون پیه پاره باشد و آن را شحمی گویند و آنچه غلیظتر و خشک تر باشد وعصابه گویند و آنچه غلیظتر و خشک از همه باشد همچون گوشتی صلبی و آن را لحمی گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سلع و بر هر دوش دو سلعه بود معنی سلعه گوشت فضله باشد بر اندام آدمی. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 35)
متاع و اسباب و متاع تجارت. ج، سِلَع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). کاله. (دهار) ، آژخ که بی درد براندام پدید آید. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، ریش است که در گردن پیدا شود یا گره گوشتی است در آن یا زیادت گوشتی است در اندام که بگره گوشت ماند و به تحریک حرکت کند و از نخود تا بمقدار خربزه میرسد. (منتهی الارب) (آنندراج). وامغول. خوک. چنحج. (زمخشری) : جسمی فزونی است و او را غشایی چون خریطه و ازپوست و گوشت جداست و اندر زبر پوست فراز و باز شود، آنچه نرم و رقیق باشد همچون عسل باشد آن را شهدی گویند و آنچه غلیظتر و خشک تر باشد و همچون پیه پاره باشد و آن را شحمی گویند و آنچه غلیظتر و خشک تر باشد وعصابه گویند و آنچه غلیظتر و خشک از همه باشد همچون گوشتی صلبی و آن را لحمی گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سلع و بر هر دوش دو سلعه بود معنی سلعه گوشت فضله باشد بر اندام آدمی. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 35)
کالا کالای بازرگانی، آژخ زگیل دانه ای که بر پوست پدید آید و درد ندارد، یک دانه زالو سرشکستگی شکسته گشتن سر سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر. سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر
کالا کالای بازرگانی، آژخ زگیل دانه ای که بر پوست پدید آید و درد ندارد، یک دانه زالو سرشکستگی شکسته گشتن سر سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر. سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف
سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر. متاع و اسباب کالای تجاری، جمع سلع، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، جمع سلع
سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر. متاع و اسباب کالای تجاری، جمع سلع، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، جمع سلع
گذشته، کسی که در گذشته می زیسته، وامی که برای وام دهنده نفعی ندارد و وام گیرنده همان مبلغ را که گرفته پس دهد، نوعی معامله که بهای جنس را بیش از تحویل جنس بپردازند
گذشته، کسی که در گذشته می زیسته، وامی که برای وام دهنده نفعی ندارد و وام گیرنده همان مبلغ را که گرفته پس دهد، نوعی معامله که بهای جنس را بیش از تحویل جنس بپردازند