جدول جو
جدول جو

معنی سلامیات - جستجوی لغت در جدول جو

سلامیات
(سُ مَ)
جمع واژۀ سلامی. استخوان انگشت دست و پا. (منتهی الارب) (غیاث) : و استخوان انگشتها پانزده پاره است هر انگشتی سه پاره و این استخوانها را بتازی سلامیات گویند. (ذخیره خوارزمشاهی) ، بیخ ناخن. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
سلامیات
جمع سلامی، بند های انگشت، رگ های پشت دست، رگ های پشت پا جمع سلامی انگشتهای دست و پا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سامیان
تصویر سامیان
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی اردبیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیار
تصویر سامیار
(پسرانه)
کمک کننده به آتش محافظ آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از علامات
تصویر علامات
جمع واژۀ علامت، نشان، نشانی، آنچه برای راهنمایی در جایی نصب می کنند، علم، رایت، درفش، وسیله ای شامل یک قطعه چوب یا فلز افقی با میله ها و پره هایی که به صورت عمودی در بالای آن وصل شده و در مراسم عزاداری عاشورا آن را بر دوش حمل می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولایات
تصویر ولایات
ولایت، زادگاه، منطقه، شهر و توابع آنکه یک نفر والی بر آن فرمانروایی می کرد، برابر با شهرستان کنونی، کشور، حکومت کردن، فرمانروایی، در تصوف ولی بودن، مقام ولی
فرهنگ فارسی عمید
(سَ مَ)
طایفه ای که ظاهر و باطنشان آراسته به صلاح و تقوی است:
جرعه ریزند بر سلامتیان
که صبوح از نهان کنند همه.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(مُ سَلْ لَ می یا)
جمع واژۀ مسلمیه. چیزهای مسلم و محقق و مبرهن. (ناظم الاطباء). مسلمات، (اصطلاح منطق) مسلمیات یا مسلمات آن مقدمه هائی بود که چون خصم تسلیم کند بر وی به کار داری خواهی حق یا مشهور یا مقبول باش و خواهی مباش. (دانشنامه بخش منطق ص 124 از فرهنگ علوم عقلی). و رجوع به مسلمات شود، بخشودگیهای مالیاتی: به همین دستور اگر اقطاع و سیورغال ومسلمیات و معافیات و مدد معاش و پروانه جات حسابی که صادر گردد عمل مینمایند... (تذکره الملوک ص 44). ازانعام امراء و جمعی که ملازم نباشند و سیورغالات و معافی و مواجب و مسلمیات و حق السعی عمال هفتصدوچهارده دینار. (تذکره الملوک ص 52). و رجوع به مسلمی شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مالکیان بچند دسته تقسیم میشوند. سالمیان از فرقت چهارم از مالکیانند. و مالکیان بصره جمله سالمی هستند. رجوع به حلولیان و تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 2 ص 145 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اسلامی (بسیاق فارسی). مسلمانان:
مرا اسلامیان چون داد ندهند
شوم برگردم از اسلام ؟ حاشا.
خاقانی.
تحفۀ اسلامیان دعاست که یارب
خسرو اسلام شهریار بماناد.
خاقانی.
فرمانده اسلامیان دارای دوران اخستان
عادلتر بهرامیان پرویز ایران اخستان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(حُ وَ)
جمع واژۀ حلاوی ̍. گیاه خاردار و جز آن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ یَ / یِ)
مأخوذ از تازی، سازواریها و موافقتها، صنایع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان خیران بخش مرکزی شهرستان شوشتر، دارای 410 تن سکنه است و آب آن از چاه میباشد. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب باوی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حلمیات
تصویر حلمیات
کنه ساران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامکات
تصویر سامکات
جمع سامکه، بلندها مونث سامک جمع سامکات
فرهنگ لغت هوشیار
ستم کردن، دادخواهی کردن مظلمه، آن چه بزور ستده باشند، ستم ظلم، جمع ظلامه، داد خواهی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علامات
تصویر علامات
جمع علامت. یا علامات آسمانی. کائنات الجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لامعات
تصویر لامعات
سگ ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیات
تصویر نامیات
جمع نامیه، رستنی ها آفریدگان کوالیدگان جمع نامیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولایات
تصویر ولایات
جمع ولایه، استان ها شهرستان ها سرزمین ها جمع ولایت: (و باهتمام تمام رعایا را استمالت نموده بعمارت شهر بغداد و زراعت مزارع و مواضع قری و ولایات آن مشغول ساخت) جمع ولایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلکیات
تصویر سلکیات
نواریان کرم های نخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعامیات
تصویر نعامیات
شتر مرغ ها تیره شتر مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسلمیات
تصویر مسلمیات
جمع مسلمیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرامیات
تصویر قرامیات
تیره تیمرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلحفیات
تصویر سلحفیات
سنگ پشتیان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سلطانیه مکاتبات شاهی نامه های رسمی و دولتی مقابل اخوانیات، خالصه ها (دولتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سذابیات
تصویر سذابیات
از ریشه پارسی سدابیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلافیات
تصویر خلافیات
بیدی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سباعیات
تصویر سباعیات
جمع سباعیه، هفت پاره ها مونث سباعی جمع سباعیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلامیان
تصویر اسلامیان
اسلامی، مسلمانان
فرهنگ لغت هوشیار
اسلام خود وچک است و افزون) یت (بر آن روا نیست مسلمانی دارای مشخصات اسلام بودن اسلامی بودن، توضیح چون اسلام خود مصدر است نیازی بافزودن (- یت) مصدری نیست و این ترکیب اصلا نابجا و غلط است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلطانیات
تصویر سلطانیات
((سُ یّ))
جمع سلطانیه. مکاتبات شاهی، نامه های رسمی و دولتی، مقابل اخوانیات. خالصه ها (دولتی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علامات
تصویر علامات
((عَ))
جمع علامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولایات
تصویر ولایات
((وَ))
جمع ولایت
فرهنگ فارسی معین
علائم
دیکشنری اردو به فارسی