جدول جو
جدول جو

معنی سقونیا - جستجوی لغت در جدول جو

سقونیا(سَ)
اسم یونانی صابون است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سونیا
تصویر سونیا
(دخترانه)
خرد، عقل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بگونیا
تصویر بگونیا
گلی به رنگ های سرخ، قهوه ای، سفید و ارغوانی با بوتۀ کوتاه و ساقه های باریک توخالی که بومی مناطق گرمسیر است
بگونیای برگی: در علم زیست شناسی نوعی بگونیای زینتی بدون گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقمونیا
تصویر سقمونیا
گیاهی پیچنده شبیه لبلاب با ریشۀ درشت، ستبر، شاخه های دراز خوابیده و بدبو که شیره به دست آمده از آن در طب استفاده می شود، محموده
فرهنگ فارسی عمید
بیونانی زعرور است. (تحفۀ حکیم مؤمن). مسبیلس. ذوالثلاث نویات. ذوالثلاث حبات. طریقوقون. طریققن، شهد. (غیاث اللغات). شهدی که جمع کند آن را زنبور در شکم خود و بیرون آورد، یا شهدی که در اطراف خانه زنبور چسبیده بود. انگبین. (مهذب الاسماء). عسل، نمی که بر درخت افتد. (منتهی الارب) ، آنچه از مأکول که از دست یا دهان افتد گاه خوردن و آنرا لطاخه نیز گویند
لغت نامه دهخدا
(اِ)
در تاریخ قدیم یونان بر سرزمین های مختلف اطلاق شده است، لکن ایونیای حقیقی یکی از ممالک قدیمی آسیای صغیر بین خلیج ازمیر و ماندلیا و مسکن مهاجرین یونانی بوده است. مردم ایونیا به هوش و جسارت مشهور بودند و خود در سواحل دریای لاس و دریای سیاه مهاجرنشین هایی تأسیس کردند. (تعلیقات تمدن قدیم ترجمه نصرالله فلسفی). رجوع به ایونی و ایونیه شود
لغت نامه دهخدا
(یُ)
از خطه های باستانی شبه جزیره بالکان است و آن عبارت بوده است از قسمت شمال شرقی مقدونیه و قسمت شمال غربی تراکیه یعنی جهات اسکوب و صوفیه. اهالی آن از اقوام پلاسگ بوده اند و درحال توحش می زیسته و بدلاوری و جسارت بسیار شهرت داشته و با اینکه فیلیپ و اسکندر مقدونی آنان را تحت تبعیت خود درآورده بودند باز از پادشاه خود دست نمیکشیدند. از همان زمان پیونیا جزء مقدونیه شد و در زمان تشکیل امپراطوری شرق این سرزمین یکی از دو ایالتی بودکه مقدونیه را بوجود می آورد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نام درختی است خاردار وآن نوعی از زقوم است. (برهان) (آنندراج). درخت زقوم و اکثر به قاف گفته اند. (فرهنگ رشیدی) :
دایه بود نگهبان جایی که شیرخواره
آب شکر شمارد شیر زفونیا را.
خسرو (از فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
شجرهالمران، خرنوب را نیز گویند، قونیون. قوانیون. مسحوقونیا، زبدالبحر. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قَ سا)
شهرستانی است میان مصر و اسکندریه. (منتهی الارب). جزیره قوسنیا شهری است میان قاهره و اسکندریه. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابۀ خشخاش میساختند و بعنوان مسکر و مسکن به کار میرفته است. فلونی. (فرهنگ فارسی معین) ، نوعی معجون مسکن و مخدر. منسوب به فیلون تارسی پزشکی از معاصرین اغسطس (اوگوست) امپراطور روم که جهت تسکین درد دندان و درد دل به کار میرفته است. فلونیا الرومیه. (فرهنگ فارسی معین). اسم معجون مرکبی است منسوب به افلن طبیب که افلونیا نیز مینامند. (فهرست مخزن الادویه).
- فلونیای پارسی، پلپل سپید و بزرالبنج از هر یکی بیست درم سنگ، افیون گل مختوم ده درمسنگ، زعفران پنج درمسنگ، فرفیون و مرو سنبل و عاقرقرحا از هر یک دو درمسنگ، جندبیدستر یک درمسنگ، زرنباد و دردنج مشک هر یکی نیم درمسنگ. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به فلون و فلونی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ هََ)
مسحقونیا. مسحوقونیا. و رجوع به مسحقونیا و مسحوقونیا شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
فالگر. فالگیر. غیبگو. (ناظم الاطباء). رجوع به شگنی و مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(بِ گُ)
گیاهی از تیره بگونیاها با گلهای سرخ و سفید یا صورتی اصلش از آمریکای مرکزی است و در حدود چهارصد گونه از آن شناخته شده است. (از فرهنگ فارسی معین). انواع آن: پیازی. عادی. دائمی. برگی. رکس. معین التجاری. کرکی. شکوفه ای، به مصیبت دچار شدن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَ)
به لغت یونانی کف آبگینه را گویند و آن آبی باشد که مانند کف بر روی آبگینه پیدا گردد و آن را به عربی زبدالقواریر و ماءالزجاج خوانند. (از برهان). کفک آبگینه را گویند و پاره های او را هیئت پهن بود و زودشکسته شود، و آن چیزی است که چون جوهر آبگینه پخته شود و بر سر او به شبه پوده سیاه چیزی بایستد. قوت او چون قوت آبگینه باشد بلکه الطف و ازید از او بود. (تذکرۀ ضریر انطاکی). شامل کف شیشه ای است که بعد ازگداز شیشه بر روی آن مانند شیشۀ رقیقی ظاهر می شود و شامل احجار مطبوخه است که شیشه و سنگ سرمه و اقلیمیا و راسخست را سائیده و تسقیه به آب آهک و آب قلی نموده که بجوشانند. (از مخزن الادویه). کفکی که بر شیشۀ مذاب افتد، و بعضی گفته اند زجاج شامی است. (یادداشت مرحوم دهخدا). مسجوقونیا. مسحوقونیا. مسحوقینا
لغت نامه دهخدا
(مَ)
به سریانی خیار دراز راگویند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). ملیون است که خربزۀ گرمک باشد. (تحفۀ حکیم مؤمن). ملونیا گویند. (اختیارات بدیعی). و رجوع به ملونیا شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
به لغت سریانی خیار دراز را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بطیخ طویل. (ابن البیطار). مقلونیا خوانند و آن خربزۀ دراز بود به شیرازی آن را گل قنده خوانند و آن مانند خیارزه بود. (اختیارات بدیعی). در برهان آمده است که ملونیا به لغت سریانی خیار دراز را گویند. ظاهراً این کلمه همان ملو لاتینی است و مقصود از خیار دراز نیز خربزه است، چه خربزه نیز از طایفۀ خیار است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از یونانی، ملونیا (خربزه). مقایسه شود با ملون (خربزه) فرانسوی. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به مقلونیا شود
لغت نامه دهخدا
به لغت یونانی خاکستر را گویند، (برهان) (آنندراج)، ماءالرماد، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
یونانی ’اسکامونیا’ و ’اسکامونیا’ لاتینی ’اسکامونیا’ انگلیسی ’اسکامونی’ ’فرهنگ لاتینی کاسل’، فرانسوی ’اسکامونه’. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به لغت یونانی دوایی است که محموده میگویند و آن عصاره ای باشد بغایت تلخ و مسهل صفرا بود. (برهان) (آنندراج). محموده. (فرهنگ فارسی معین). عصارۀ درختی است مایل به سبزی و زردی تلخ مزه. (غیاث). محموده و آن عصارۀ نباتی است که بیخ آن را قطع نموده از خاک خالی کرده برگها فرش کند تا از اندرون رطوبت لبنی بر برگ ها جمع شده و خشک شود و آن را به اسم نباتش خوانند. ضرر آن معده و احشاء سائر مسهلات است. مصلح آن مصطکی و کتیرا و انیسون و روغن بادام و زنجبیل و فلفل و دیگر عطریات است. (منتهی الارب). سقمونیا یا محموده گیاهی است از تیره پیچکها که دمبرگهای دراز دارد و دانه های آن مسهلی قوی است. (گیاه شناسی گل گلاب ص 241) :
جستی بسی ز بهر تن جاهل
سقمونیا و تربد و افسنتین.
ناصرخسرو.
مگو شهد و شیرین شکر فائق است
کسیرا که سقمونیا لایق است.
سعدی.
آنکه سقمونیاش باید داد
گرش افیون دهی بقای تو باد.
اوحدی.
رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه والفاظ الادویه شود
لغت نامه دهخدا
(سُ)
صابون است به لغت یونانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پُ لُ)
در نبات شناسی گیاهی از تیره گل میمون. تنها نوع آن پلونیای امپریال است که آن را به ژاپونی هرّی نامند و آن درختی بزرگ است که به ارتفاع 25 گز میرسد و تنه آن مستقیم و پوست آن اندک شکاف دار است و سر آن پهن میشودگل آن بزرگ و آبی رنگ است این نبات به اسم آنا پلوینا دختر تزار روسیه پل اول پلونیا نامیده شده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملونیا
تصویر ملونیا
لاتینی تازی گشته خربزه خربزه خربزه دراز (عقار. 54)
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته اوتی (محموده) گونه ای نیلوپر پایا از گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته مار چوبه، خیار چنبر از گیاهان مارچوبه هلیون. توضیح در تحفه حکیم مومن آمده: (مقلونیا هلیون است که خربزه گرمک باشد اما هلیون مرادف با مارچوبه بجز خربزه گرمک است، خیار چنبر فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تازی شده از آمیزه سریانی و یونانی کف آبگینه از دارو ها، روغن خاکستری مرهمی که از اختلاط گرد (پودر) کف شیشه مذاب ومقدار کمی آهک و روغن تهیه میشود و جهت معالجه برخی از امراض جلدی مصرف میشده است. توضیح 1 کف شیشه عبارت از ماده ایست که از ترکیب مغنسیا با اکسیدهای فلزی موجود در کربناتهای قلیایی - که جهت ساختن شیشه بکار میروند - بدست میاید و چون سبک وزنست درموقع ذوب سنگهای شیشه در سطح مذاب قرار میگیرد. توضیح 2 چون در خاکستر حاصل از سوختن انساج گیاهی مقادیری کربناتهای مختلف موجود است و گاهی برای ساختن این مرهم بجای افزودن کربنات کلسیم خالص خاکستر افزوده میشود ازین جهت این مرهم را مرهم خاکستر نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلقونیا
تصویر قلقونیا
قلفونه زنگباری (گویش شیرازی) رتک سنابر (صمغ صنوبر)
فرهنگ لغت هوشیار
معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابه خشخاش میساختند و بعنوان مسکر و مسکن بکار میرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که تیره خاصی را به نام تیره فاوانیها به وجود می آورد. و جزو تیره های نزدیک به گل سرخیان است گیاهی است علفی و دارای ساقه های گوشت دار و ساقه ای خوابیده بر روی زمین و گلهایی معمولا سفید یا زرد با آرایش گرزن. در حدود 130 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر در مناطق معتدل می رویند و برخی از گونه ها نیز زمینی هستند عود الصلیب. توضیح به جهت دفع نقرس و صرع و کابوس آن را با خود نگه می داشتند یا دود می کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمونیا
تصویر آمونیا
فرانسوی نوشاهکه از آمیزه های نوشاهک که در سپید گری به کار می رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بگونیا
تصویر بگونیا
گلی زیبا به رنگهای سرخ، قهوه ای، سفید، ارغوانی
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده از گیاهان ازگیل درختچه ای از تیره گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا
فرهنگ لغت هوشیار
((فَ یا فِ))
معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابه خشخاش می ساختند و به عنوان مسکر و مسکن به کار می رفته است، فلونی، نوعی معجون مسکن و مخدر منسوب به فیلون تارسی پزشکی از معاصرین اعسطس (اوگوست) امپراطور رم که جهت تسکین درد دندان و دل درد به
فرهنگ فارسی معین
((بِ))
گیاهی است زینتی دارای گل های زیبای سرخ یا سفید یا صورتی این گیاه اصلش از آمریکای مرکزی است و در حدود 400 گونه از آن شناخته شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمونیا
تصویر آمونیا
نوش آهکه
فرهنگ واژه فارسی سره
ابر سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی