به لغت یونانی کف آبگینه را گویند و آن آبی باشد که مانند کف بر روی آبگینه پیدا گردد و آن را به عربی زبدالقواریر و ماءالزجاج خوانند. (از برهان). کفک آبگینه را گویند و پاره های او را هیئت پهن بود و زودشکسته شود، و آن چیزی است که چون جوهر آبگینه پخته شود و بر سر او به شبه پوده سیاه چیزی بایستد. قوت او چون قوت آبگینه باشد بلکه الطف و ازید از او بود. (تذکرۀ ضریر انطاکی). شامل کف شیشه ای است که بعد ازگداز شیشه بر روی آن مانند شیشۀ رقیقی ظاهر می شود و شامل احجار مطبوخه است که شیشه و سنگ سرمه و اقلیمیا و راسخست را سائیده و تسقیه به آب آهک و آب قلی نموده که بجوشانند. (از مخزن الادویه). کفکی که بر شیشۀ مذاب افتد، و بعضی گفته اند زجاج شامی است. (یادداشت مرحوم دهخدا). مسجوقونیا. مسحوقونیا. مسحوقینا