فروشنده کالای پست، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، پیلور، خرده فروش، سقط فروش، چرچی، پیله ور
فروشنده کالای پست، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، پیلَوَر، خُردِه فُروش، سَقَط فُروش، چَرچی، پیلِه وَر
منسوب به سقطفروشی یعنی خرده فروشی. (آنندراج) (غیاث). متاع نبهره فروش. (منتهی الارب). این انتساب فروش چیزهای بی اهمیت را میرساند مانند خرمهره و غیره. (الانساب)
منسوب به سقطفروشی یعنی خرده فروشی. (آنندراج) (غیاث). متاع نبهره فروش. (منتهی الارب). این انتساب فروش چیزهای بی اهمیت را میرساند مانند خرمهره و غیره. (الانساب)
گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
آقطی، گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
آقطی، گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
جزیره ای است به دریای هند بر چپ کسی که از بلاد زنگ آیدو عامه آن را سقوطره گویند. صبر و دم الاخوین از آنجاآید. (منتهی الارب) (آنندراج). جزیره بزرگی است در آن چندین شهر و قریه است... کسی که به بلاد زنگ رود ازآنجا بگذرد... بیشتر اهالی این مکان عرب نصرانی است از آنجا صبر و دم الاخوین آرند. (از معجم البلدان)
جزیره ای است به دریای هند بر چپ کسی که از بلاد زنگ آیدو عامه آن را سقوطره گویند. صبر و دم الاخوین از آنجاآید. (منتهی الارب) (آنندراج). جزیره بزرگی است در آن چندین شهر و قریه است... کسی که به بلاد زنگ رود ازآنجا بگذرد... بیشتر اهالی این مکان عرب نصرانی است از آنجا صبر و دم الاخوین آرند. (از معجم البلدان)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری اهر، و 2هزارگزی راه شوسۀ اهر به خیاو، کوهستانی، و هوایش معتدل، و آبش از قنات و چشمه، و محصولش غلات و حبوبات است، و 396 تن سکنه دارد که بزراعت و گله داری اشتغال دارند، از صنایع دستی محلی گلیم بافی در آن معمول است، راه مالرو دارد، در دو محل به فاصله یکهزار گز به ساطی بالا، و ساطی پائین مشهور، و سکنۀ ساطی بالا 281 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری اهر، و 2هزارگزی راه شوسۀ اهر به خیاو، کوهستانی، و هوایش معتدل، و آبش از قنات و چشمه، و محصولش غلات و حبوبات است، و 396 تن سکنه دارد که بزراعت و گله داری اشتغال دارند، از صنایع دستی محلی گلیم بافی در آن معمول است، راه مالرو دارد، در دو محل به فاصله یکهزار گز به ساطی بالا، و ساطی پائین مشهور، و سکنۀ ساطی بالا 281 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
اسب فراخ گام، (مهذب الاسماء)، اسب گام دور نهنده، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المنجد)، اسبی که در دویدن دم خود را بردارد، (منتهی الارب) (آنندراج) (المنجد) (ناظم الاطباء)، اسبی که بر دیگر اسبان حمله کند، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، سخت گیرنده بر کسی، (منتهی الارب) (المنجد) (ناظم الاطباء)، حمله کننده و مغلوب کننده، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، اسب بر سر خود رونده، (منتهی الارب)، شتر نری که به غلبۀ شهوت از میان شتران بیرون آید از یکی بر دیگری، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، درازبالا، (منتهی الارب) (آنندراج)، طویل، (ناظم الاطباء)، بسیارشونده، چشنده، (منتهی الارب) (المنجد)
اسب فراخ گام، (مهذب الاسماء)، اسب گام دور نهنده، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المنجد)، اسبی که در دویدن دم خود را بردارد، (منتهی الارب) (آنندراج) (المنجد) (ناظم الاطباء)، اسبی که بر دیگر اسبان حمله کند، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، سخت گیرنده بر کسی، (منتهی الارب) (المنجد) (ناظم الاطباء)، حمله کننده و مغلوب کننده، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، اسب بر سر خود رونده، (منتهی الارب)، شتر نری که به غلبۀ شهوت از میان شتران بیرون آید از یکی بر دیگری، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، درازبالا، (منتهی الارب) (آنندراج)، طویل، (ناظم الاطباء)، بسیارشونده، چشنده، (منتهی الارب) (المنجد)
منسوب به سبط. رجوع به سبط شود، یهودی. مقابل قبطی. یکی از اسباط بنی اسرائیل: گر بمصر اندر بدی او نامدی وهم از سبطی کجا زایل شدی. مولوی. گر نبودی نیل را آن نور دید از چه قبطی را ز سبطی میگزید. مولوی. می شنیدم که درآمد قبطئی از عطش اندر وثاق سبطئی. مولوی
منسوب به سبط. رجوع به سِبْط شود، یهودی. مقابل قبطی. یکی از اسباط بنی اسرائیل: گر بمصر اندر بدی او نامدی وهم از سبطی کجا زایل شدی. مولوی. گر نبودی نیل را آن نور دید از چه قبطی را ز سبطی میگزید. مولوی. می شنیدم که درآمد قبطئی از عطش اندر وثاق سبطئی. مولوی
پاره ای که از چیزی بیفتد، پارۀ ابر. (غیاث) (آنندراج) : تا بپوشاند جهان را نقطه ای مهر گردد منکسف از سقطه ای. مولوی. ، چیزی که ساقط شود. (آنندراج) (غیاث)
پاره ای که از چیزی بیفتد، پارۀ ابر. (غیاث) (آنندراج) : تا بپوشاند جهان را نقطه ای مهر گردد منکسف از سقطه ای. مولوی. ، چیزی که ساقط شود. (آنندراج) (غیاث)
دهی است جزء دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه، دارای 236 تن سکنه، آب از چشمه، محصول غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه، دارای 236 تن سکنه، آب از چشمه، محصول غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
منسوب به مسقط. از مسقط. رجوع به مسقط شود، حلوای مسقطی، نوعی حلوا (شیرینی) از نشاسته و بادام، و اصل آن مسخته است و عرب مشاش گوید. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، نوعی شیرینی از نشاسته و هل که به شکل لوزی برند و زفت تر از راحهالحلقوم است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
منسوب به مسقط. از مسقط. رجوع به مسقط شود، حلوای مسقطی، نوعی حلوا (شیرینی) از نشاسته و بادام، و اصل آن مسخته است و عرب مشاش گوید. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، نوعی شیرینی از نشاسته و هل که به شکل لوزی برند و زفت تر از راحهالحلقوم است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
گیاهی از تیره بداغها که بطور خودرو در نواحی شمال ایران میروید و گلهای آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاهها بکار میرود بیلسان: بیلاسان شبوقه خمان کبیر یاس کبود پلم. یاآقطی کبیر یا آقطی صغیر گیاهی از تیره بداغها دارای گلهایسفید ونامنظم و معطر که برای زینت در باغها کاشته میشود ابل بل شیرین بیل شمشاد پیچ بیلسان خرد طرثوت خمان صغیر خاما اقطی خمان الارض. یونانی تازی شده پلم درخت بیل از گیاهان
گیاهی از تیره بداغها که بطور خودرو در نواحی شمال ایران میروید و گلهای آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاهها بکار میرود بیلسان: بیلاسان شبوقه خمان کبیر یاس کبود پلم. یاآقطی کبیر یا آقطی صغیر گیاهی از تیره بداغها دارای گلهایسفید ونامنظم و معطر که برای زینت در باغها کاشته میشود ابل بل شیرین بیل شمشاد پیچ بیلسان خرد طرثوت خمان صغیر خاما اقطی خمان الارض. یونانی تازی شده پلم درخت بیل از گیاهان
نام گونه ای شیرینی ایرانی از نشاسته و گلاب مسکتی نوعی شیرینی طرز تهیه: پنج سیر نشاسته گل را باآب سرد و گلاب خیسانده و خمیر کرده بصورت ماست در آورده و دو سه روز بحال خود میگذارند
نام گونه ای شیرینی ایرانی از نشاسته و گلاب مسکتی نوعی شیرینی طرز تهیه: پنج سیر نشاسته گل را باآب سرد و گلاب خیسانده و خمیر کرده بصورت ماست در آورده و دو سه روز بحال خود میگذارند
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقتی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقتی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقتی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقتی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود