جدول جو
جدول جو

معنی سقرچی - جستجوی لغت در جدول جو

سقرچی
از مزارع دهستان چلاو آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سورچی
تصویر سورچی
راننده، رانندۀ درشکه
فرهنگ فارسی عمید
دهی جزء دهستان خرقان بخش آوج شهرستان قزوین، دارای 359 تن سکنه و آب آن از چشمه سار است. محصول آن غلات، نخود و عسل میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ قَ)
اسم ترکی زرزور است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
دهی است از دهستان انگوران بخش قانشان شهرستان زنجان، واقع در 36هزارگزی باختری قانشان، و 6 هزارگزی راه مالرو عمومی، کوهستانی و سردسیر، و آبش از رودخانه قلعه جوق، و محصولش غله و یونجه است، 306 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. از صنایع دستی محلی بافتن گلیم و جاجیم در آن معمول است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سَقْ قِ)
دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل دارای 706 تن سکنه و آب آن از رودخانه سقزچی است. محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
کسی که گاری و درشکه و دلیجان را میراند، درشکه چی، (فرهنگ فارسی معین)، رانندۀ ارابه، آنکه ارابه و مانند آن راند، ارابه ران، ظاهراً از سور ترکی و چی است، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان شهرستان تهران، دارای 345 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، چغندرقند، باغات انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سورچی
تصویر سورچی
کسی که گاری و درشگه را میراند، درشگه چی
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی زینه دار، زینه پوش (زینه جنگ افزار) رئیس جبه خانه، جبه پوش سلاحدار مسلح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سورچی
تصویر سورچی
راننده درشکه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرچی
تصویر قرچی
((قُ))
رئیس جبه خانه، جبه پوش، سلاحدار، مسلح
فرهنگ فارسی معین
ارابه ران، درشکه چی، درشکه ران، کالسکه چی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
انهدام خارها و بوته های مزاحم پیش از درو و جمع آوری محصول
فرهنگ گویش مازندرانی