جدول جو
جدول جو

معنی سفیدکرده - جستجوی لغت در جدول جو

سفیدکرده
(فَ دَ / دِ)
برنگ سفید درآورده. رجوع به سفید کردن شود، بو داده شده. پوست بازگرفته: بگیرند مغز بادام شیرین سفیدکرده نیم من، مغز دانه زردآلوی تلخ سفیدکرده ده استار و کنجد سفیدکرده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سفیدکاسه
تصویر سفیدکاسه
جوانمرد، سخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیدچرده
تصویر سپیدچرده
کسی که رنگ چهره اش سفید است، سپیدپوست، برای مثال کی تواند سپیدچرده شده / آنکه کرد ایزدش سیه چرده (سنائی۲ - ۶۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
(غُ نَ وی دَ / دِ)
پوست تنک روی را کنده: بگیرند چلغوزۀ پاک کرده ده درمسنگ... مغز بادام تلخ سپیدکرده و... از هر یکی سه درمسنگ و مغز بادام شیرین سپیدکرده... (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
چیزی را به رنگ سفید درآوردن، زایل کردن چرک و جرم چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفر کرده
تصویر سفر کرده
بیرون شده از شهر خویش مسافرت کرده: یار سفر کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیدکاسه
تصویر سفیدکاسه
((~. سَ یا س))
جوانمرد، بخشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
Bleach, Whiten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
Bleached, Grizzled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
blanchir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
décoloré, grisonnant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
bleken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
blanqueado, canoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
diputihkan, beruban
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
gebleekt, grijzend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
सफेद करना , सफेद करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
सफेद , सफेद बालोंवाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
memutihkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
sbiancato, canoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
표백하다 , 하얗게 만들다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
blanquear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
漂白 , 使变白
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
sbiancare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
descolorido, grisalho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
desinfetar, clarear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
漂白的 , 灰白的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
wybielony, siwiejący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
wybielać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
вибілений , посивілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
відбілювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
gebleicht, grauhaarig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
bleichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
отбеленный , седеющий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سفید کردن
تصویر سفید کردن
отбеливать , отбеливать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سفید شده
تصویر سفید شده
표백된 , 백발의
دیکشنری فارسی به کره ای