معنی سفید کردن
سفید کردن
memutihkan
تصویر سفید کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با سفید کردن
سفید کردن
سفید کردن
چیزی را به رنگ سفید درآوردن، زایل کردن چرک و جرم چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
سفید کردن
سفید کردن
Bleach, Whiten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سفید کردن
سفید کردن
отбеливать , отбеливать
دیکشنری فارسی به روسی
سفید کردن
سفید کردن
bleichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
سفید کردن
سفید کردن
відбілювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سفید کردن
سفید کردن
wybielać
دیکشنری فارسی به لهستانی
سفید کردن
سفید کردن
漂白 , 使变白
دیکشنری فارسی به چینی
سفید کردن
سفید کردن
desinfetar, clarear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سفید کردن
سفید کردن
sbiancare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سفید کردن
سفید کردن
blanquear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی