- سفالت
- فرودش، پستی فرومایگی حقیر شدن فرومایه گشتن، حقارت فرومایگی. توضیح: این کلمه در عربی فصیح نیامده به همین جهت مرحوم قزوینی استعمال آنرا مردود میدانست ولی در عربی متاخر سفاله به معنی حقارت و پستی آمده
معنی سفالت - جستجوی لغت در جدول جو
- سفالت
- پست شدن، فرومایه شدن، فرومایگی، پستی، ناکسی
- سفالت ((سَ لَ))
- حقیر شدن، حقارت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مواد قیری جهت کف بام وخیابان
مخلوطی از قیر و شن و ماسه که به رنگ قهوه ای یا سیاه است که در پوشش کف خیابان ها، جاده ها و پشت بام به کار می رود
مخلوطی از قیر و شن که در ساختن کف خیابان ها و جاده ها و بام های خانه ها به کار می رود، پوشش سطح جاده با این ماده
آسفالت، مخلوطی از قیر و شن که در ساختن کف خیابان ها و جاده ها و بام های خانه ها به کار می رود، پوشش سطح جاده با این ماده
خوشرویی جوانمرد گشتن
رسالت و پیغمبری و میانجیگری
فرومایگی و بیخبری و سبکی و عقل
منسوب به سفال آنچه از سفال سازند سفالین: کوزه سفالی. یا خانه سفالی. خانه ای که روی آنرا با سفال پوشند
پایین نشیب فرود فرودش، پستی فرومایگی ته و فرود چیزی
نادانی، بی خردی، کم عقلی
سفال، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
پایین و ته چیزی
پایین و ته چیزی
کفیل کسی شدن، عهده دار امری گردیدن، به عهده گرفتن چیزی بابت کسی، ضمان
آنچه از جنس سفال باشد مثلاً کوزۀ سفالی
پذرفتاری و تعهد و ذمه داری، سرپرستی، عهده داری، نگهداری
سفارت خانه، شغل و وظیفۀ سفیر که از جانب یک دولت به پایتخت دولت دیگر می رود، میانجیگری کردن، اصلاح کردن امور میان مردم، واسطۀ صلح بودن
پست شدن معروفست که ریزه کوزه سبوی شکسته باشد، گل رس پخته
پست شدن، کم قدر شدن، فرومایگی و پستی
ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد مانند کاسه، کوزه و امثال آن ها، پوست دانه از قبیل پوست پسته، فندق، گردو و بادام، برای مثال تو مغز میوۀ خوش و شیرین همی خوری / وایشان سفال بی مزه و برگ می چرند (ناصرخسرو - ۴۲۶)
گسله زبانزد زمین شناسی، کاستی، گناه، لغز لغزش، آک (عیب) در رایانه
گژفه کاری
فرانسوی پارسی گژفه کاری
گژفسنگ
فرانسوی سنگ اهک گژفی (گژف قیر)