جدول جو
جدول جو

معنی سرگرم - جستجوی لغت در جدول جو

سرگرم
کسی که حواسش متوجه کاری یا چیزی است، مشغول، متوجه، سر خوش، سرمست
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
فرهنگ فارسی عمید
سرگرم
(سَ گَ)
مشغول و در چراغ هدایت بجد در کاری مشغول شونده. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار و نزار و اشکبارانم چو شمع.
حافظ.
دختر رز گر همه باشد مشو سرگرم او
در طریق عشق بازی امت یعقوب باش.
محمدقلی سلیم (از بهار عجم).
، مست. (غیاث اللغات). مردان سرخوش. (آنندراج) :
عاشقان از می ته شیشۀ دل سرگرم اند
چشم مخمور تو سرمست قدح پیمایی است.
میرزا رضی دانش (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سرگرم
مشغول و بجد در کاری مشغول شونده
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
فرهنگ لغت هوشیار
سرگرم
((~. گَ))
مشغول
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
فرهنگ فارسی معین
سرگرم
مشغول
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
فرهنگ واژه فارسی سره
سرگرم
مشغول، درگیر، دل بسته، علاقه مند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرگرم
مستمتعٌ
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به عربی
سرگرم
Amused, Entertained
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سرگرم
amusé, diverti
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرگرم
furaha, furahi
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سرگرم
محظوظ , محظوظ
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به اردو
سرگرم
মজা , বিনোদিত
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به بنگالی
سرگرم
สนุก , บันเทิง
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به تایلندی
سرگرم
재미있는 , 즐겁게 된
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به کره ای
سرگرم
eğlenceli, eğlendirilen
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سرگرم
楽しい , 楽しまれた
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
سرگرم
משעשע , מהנה
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به عبری
سرگرم
terhibur
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سرگرم
मनोरंजित , मनोरंजन किया गया
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به هندی
سرگرم
amusant, vermaakt
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به هلندی
سرگرم
divertido, entretenido
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سرگرم
divertente, intrattenuto
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سرگرم
divertido, entretido
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سرگرم
愉快的 , 娱乐的
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به چینی
سرگرم
zabawny, zabawiony
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به لهستانی
سرگرم
розважений , розважений
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سرگرم
amüsiert, unterhalten
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به آلمانی
سرگرم
развесёлый , развлекённый
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
اشتغال، توجه، کاری که شخص را مشغول سازد، آنچه سبب وقت گذرانی و تفریح باشد از انواع بازی، ورزش، سینما و تئاتر
فرهنگ فارسی عمید
سر گرم بودن، آنچه موجب مشغولیت و تفریح باشد از قبیل انواع بازی قصه گویی شعبده بازی و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
((~. گَ))
آن چه موجب مشغولیت و تفریح باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
اشتغال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
Avocation, Entertainment, Playfulness, Recreation, Amusement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
развлечение , хобби , игривость , рекреация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
Unterhaltung, Nebenbeschäftigung, Verspieltheit, Freizeitgestaltung
دیکشنری فارسی به آلمانی