جدول جو
جدول جو

معنی سرگرای - جستجوی لغت در جدول جو

سرگرای
سرگراینده، سر پیچی کننده، سرکش، نافرمان، بی قرار، بی آرام
تصویری از سرگرای
تصویر سرگرای
فرهنگ فارسی عمید
سرگرای
(نَ نِ وِ تَ / تِ / نَنْ وِ تَ / تِ)
آنکه سرش بگردد. (آنندراج) ، مجازاً سرکوب کننده. نابودکننده. آنچه قصد کوفتن یا انداختن سر کند:
چو من گرزۀ سرگرای آورم
سرانشان همه زیر پای آورم.
فردوسی.
رجوع به گرای شود
لغت نامه دهخدا
سرگرای
نافرمان عاصی سرکش، بیقراری بی آرامی، قصد کردن
تصویری از سرگرای
تصویر سرگرای
فرهنگ لغت هوشیار
سرگرای
((~. گَ))
بی قرار، نافرمان
تصویری از سرگرای
تصویر سرگرای
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگران
تصویر سرگران
سر سنگین، ناخشنود، خشمناک، مغرور، مست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگرایی
تصویر سرگرایی
سرپیچی، سرکشی، نافرمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
اشتغال، توجه، کاری که شخص را مشغول سازد، آنچه سبب وقت گذرانی و تفریح باشد از انواع بازی، ورزش، سینما و تئاتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگرانی
تصویر سرگرانی
سرسنگینی، ناخوشنودی، تکبر و خودپسندی، برای مثال گمان کی برد مردم هوشمند / که در سرگرانی ست قدر بلند (سعدی۱ - ۱۱۶)، چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری / سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد (حافظ - ۳۲۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگرانی
تصویر سرگرانی
غضبناکی، خود پرستی غرور، ناخشنودی عدم رضایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگران
تصویر سرگران
عضبناک خشمگین، متکبر خود پرست مغرور، ناخشنود ناراضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگردی
تصویر سرگردی
درجه و رتبه سر گرد
فرهنگ لغت هوشیار
سر گرم بودن، آنچه موجب مشغولیت و تفریح باشد از قبیل انواع بازی قصه گویی شعبده بازی و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
((~. گَ))
آن چه موجب مشغولیت و تفریح باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگران
تصویر سرگران
((~. گِ))
خشمگین، بی مهر، متکبر، ناخشنود، مست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
اشتغال
فرهنگ واژه فارسی سره
عصیان، سرکشی، نافرمانی، بدقلقی، بدفرمانی، بی قراری، مستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
Avocation, Entertainment, Playfulness, Recreation, Amusement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
amusement, passe-temps, divertissement, enjouement, récréation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
burudani, furaha ya mchezo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
eğlence, hobi, oyunculuk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
娯楽 , 趣味 , エンターテイメント , 遊び心 , レクリエーション
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
שעשוע , תחביב , בידור , שִׂמְחַת חֶבֶר , נִפְנֵי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
오락 , 취미 , 장난기 , 레크리에이션
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
hiburan, hobi, kelucuan, rekreasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
मनोरंजन , शौक , मनोरंजन , चंचलता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
развлечение , хобби , игривость , рекреация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
vermaak, hobby, speelsheid, recreatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
diversión, afición, entretenimiento, recreación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
divertimento, passatempo, intrattenimento, giocosità, ricreazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
diversão, passatempo, entretenimento, brincadeira, recreação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
娱乐 , 嗜好 , 玩笑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
rozrywka, hobby, figlarność, rekreacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
розвага , захоплення , розваги , грайливість , відпочинок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
Unterhaltung, Nebenbeschäftigung, Verspieltheit, Freizeitgestaltung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرگرمی
تصویر سرگرمی
ความบันเทิง , งานอดิเรก , ความบันเทิง , ความสนุกสนาน , การพักผ่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی