- سرکوفت
- ملامت
معنی سرکوفت - جستجوی لغت در جدول جو
- سرکوفت
- طعنه و ملامت
- سرکوفت ((سَ))
- سرزنش
- سرکوفت
- سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سراکوفت، پیغاره، سرزنش، تفشه، زاغ پا، تفش، ملامت، تفشل، عتیب، طعنه، بیغاره، بیغار، نکوهش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرکوبیده، سرکوب شده، جانوری که سرش را کوبیده و شکسته باشند مثلاً مار سرکوفته
سرزنش طعنه ملامت
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، نکوهش، پیغاره، ملامت، سرزنش، سرکوفت، عتیب، زاغ پا، تفشل، بیغاره، بیغار، تفشه، تفش، طعنه
به هنگام
قضا و قدر، قسمت، تقدیر
سرزنش طعنه ملامت
یا سر وقت کسی رفتن، به سراغ وی رفتن
یونانی تازی گشته آماس جهاب (جهاب لمف)
مغلوب کردن، فرونشاندن شورش
گرز (گران)
سرشکافته
آخوندک از خرفستران
قضا، قدر، نوشته
طعنه، سرزنش
گرز گران، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، کوپال، گرزه، دبوس، لخت، چماق، سرپاش، عمود، مقمعه
گرز گران، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، کوپال، گرزه، دبوس، لخت، چماق، سرپاش، عمود، مقمعه
فروکوفتن دشمن و او را خوار و زبون ساختن
اول وقت، به هنگام و در موقع معین، سروقت
آنچه از روز ازل برای انسان مقدر شده، بخت، طالع
Destiny, Fate
судьба
Schicksal
przeznaczenie, los
destino
destino
destino
destin
bestemming