جدول جو
جدول جو

معنی سرکشیک - جستجوی لغت در جدول جو

سرکشیک
پاس بخش، سرپاسدار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
گردن کشی، نافرمانی، یاغی گری، رسیدگی و بازرسی
سرکشی کردن: کنایه از گردن کشی کردن، نافرمانی کردن، به کاری رسیدگی کردن، محلی را بازرسی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ کَ / کِ)
عمل سرکش. عصیان. طغیان. نافرمانی:
ندا کن که آنکس که بر مهترش
کند سرکشی این رسد بر سرش.
اسدی.
اینها ز بهر علم بکار آید
نز بهر سرکشی و سبکساری.
ناصرخسرو.
اگر کسی بگرفتی بزور و جهد شرف
به عرش بر بنشستی به سرکشی نمرود.
ناصرخسرو.
چو ایرانیان آن دهش یافتند
سر از چنبر سرکشی تافتند.
نظامی.
چون ترازودید خصم پرطمع
سرکشی بگذارد و گردد تبع.
مولوی.
ترا با چنین گرمی و سرکشی
نپندارم از خاکی از آتشی.
سعدی.
، رشد. درازی قامت. رعنایی:
به زلف گوی که آئین سرکشی بگذار
به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن.
حافظ.
به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز
که گر بدو رسی از شرم سر فرودآری.
حافظ.
، سر تافتن. کج رفتاری:
چون مار مکن به سرکشی میل
کاینجا ز قفا همی رسد سیل.
نظامی.
، قوت و قدرت داشتن. دلاوری. گردنکشی:
چهارم که خوانند اهنوخوشی
همان دست ورزان با سرکشی.
فردوسی.
نشست تو بر تخت شاهنشهی
همت سرکشی باد و هم فرهی.
فردوسی.
رجوع به سرکش شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرکشیدن
تصویر سرکشیدن
ابا کردن، قبول ننمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
بازرسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرامیک
تصویر سرامیک
صنعت سفال سازی سفالین، ظرف سفالین آنچه از گل پخته ساخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآشیب
تصویر سرآشیب
سرازیری، پستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرنشین
تصویر سرنشین
واژگون، سرازیر، نگون سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
نافرمانی، بازرسی، رسیدگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
عصیان، تمرد
فرهنگ واژه فارسی سره
بغی، تمرد، توسنی، سرپیچی، طغیان، عصیان، گردن کشی، مخالفت، نافرمانی، یاغیگری، بازدید، بازرسی، ملاقات، دیدار
متضاد: انقیاد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
التّمرّد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
Rebelliousness, Waywardness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
rébellion, indiscipline
دیکشنری فارسی به فرانسوی
عصیان گری، وارسی، بازدید
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
rebeldia, obstinação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
বিদ্রোহ , একগুঁয়েমি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
мятежность , своенравие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
Rebellion, Eigensinn
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
бунтарство , норовистість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
buntowniczość, krnąbrność
دیکشنری فارسی به لهستانی
سرکشی، نافرمانی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
بغاوت , سرکشی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
การกบฏ , ความดื้อรั้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
ribellione, caparbietà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
uasi, ukaidi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
isyankârlık, dikbaşlılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
反抗 , わがまま
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
מרד , עַקְשָׁנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
반란 , 고집스러움
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
叛逆 , 任性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
बगावत , हठ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
rebellie, eigenzinnigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
rebeldía
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرکشی
تصویر سرکشی
pemberontakan, keras kepala
دیکشنری فارسی به اندونزیایی