جدول جو
جدول جو

معنی سرمشق - جستجوی لغت در جدول جو

سرمشق
خطی که آموزگار و معلم خط بنویسد تا شاگرد از روی آن مشق کند، نمونه، الگو
تصویری از سرمشق
تصویر سرمشق
فرهنگ فارسی عمید
سرمشق
(سَ مَ)
قطعۀ نوشتۀ خوش نویس که بعرف آن را تعلیم گویند. (غیاث). قطعۀ نوشتۀ خوشنویس که بعرف آن را تعلیم گویند و آن را در نظر داشته مشق کنند. (آنندراج) :
آیینه بود تختۀ مشق آن زمان که عقل
سرمشق روشنایی باطن ز ما گرفت.
نعمت خان عالی (از آنندراج).
بگذار از قلمرو تقدیر پا برون
سرمشق خویش ساز خط سرنوشت را.
ملا طاهر غنی (از آنندراج).
، نمونه، دستورالعمل
لغت نامه دهخدا
سرمشق
قطعه نوشته خوشنویس که بعرف آنرا تعلیم گویند
تصویری از سرمشق
تصویر سرمشق
فرهنگ لغت هوشیار
سرمشق
((سَ مَ))
خطی که استاد محض نمونه برای شاگردان نویسد تا از روی آن مشق کنند، نمونه، الگو
تصویری از سرمشق
تصویر سرمشق
فرهنگ فارسی معین
سرمشق
اسوه، الگو، نمونه، انموذج، سرخط، دستور کار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرمق
تصویر سرمق
سلمه، گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی شکل مانند اسفناج که در پختن بورانی و آش به کار می رود، سرمک، سرمج، اسفناج رومی، قطف
فرهنگ فارسی عمید
(سَ مَ)
معرب سرمه، نام تره که آن را به هندی بتهوا گویند. (غیاث) (آنندراج). شرنگ و آن گیاهی است پهن برگ، خوردن دو درهم تخم سائیدۀ آن سه هفته تریاق است مر استسقا را و اکثار آن مورث هلاکت. (منتهی الارب). معرب از سرمج فارسی و آن قطف است. (تحفۀ حکیم مؤمن). تعریب سرمک است. (شرفنامۀ منیری). اسپاناخ. (الفاظ الادویه). سرنگ. (مهذب الاسماء) :
به دفع زهر به دانا نموده ای تریاق
به نفع طبع به بیمار داده ای سرمق.
انوری
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ)
شهری است در فارس در بلوک اصطخر. (از معجم البلدان). شهری است به اصطخر. (منتهی الارب). شهرکی کوچک است و ناحیتی است همه احوال آن همچنان اقلید است. اما زردآلو است آنجا که در همه جهان مانند آن نباشد به شیرینی و نیکویی و زردآلو کشته از آنجا به همه جایی برند و آبادان است. (فارسنامۀابن البلخی ص 124). رجوع به نزهه القلوب ص 122 شود
لغت نامه دهخدا
(سِ مِ)
زردآلوی خشک. (انجمن آرا) (شرفنامۀ منیری) (آنندراج). زردآلوی خشک شده که مغز بادام در درون آن کنند. (برهان). خوبانی. (الفاظ الادویه) :
نخود و کشمش و پسته خرک و میوۀ تر
قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرمق
تصویر سرمق
پارسی تازی گشته سرمک از گیاهان دارویی سلمه سرمک سلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمش
تصویر سرمش
زردالوی خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمق
تصویر سرمق
((سَ مَ یا مِ))
گیاهی است از تیره اسفناجیان یکساله و علفی که گل هایش منظم و کاملند و جزو سبزی های صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف می شود. دانه اش قی آور است، سرمه، قطف، سرمج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرمش
تصویر سرمش
((س مِ))
زردالوی خشک
فرهنگ فارسی معین