جدول جو
جدول جو

معنی سرقافله - جستجوی لغت در جدول جو

سرقافله
مهتر و رئیس قافله
تصویری از سرقافله
تصویر سرقافله
فرهنگ لغت هوشیار
سرقافله
رئیس قافله، سرپرست کاروان
تصویری از سرقافله
تصویر سرقافله
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سر قافله
تصویر سر قافله
سر کاروان
فرهنگ لغت هوشیار
مقاله مهمی که در اولین ستون یا اولین صفحه روزنامه یا مجله درج شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمقاله
تصویر سرمقاله
مقالۀ اول روزنامه یا مجله، مقاله ای که به سبب اهمیت موضوع در صفحۀ اول روزنامه یا مجله چاپ شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرمقاله
تصویر سرمقاله
((~. مَ لِ))
مقاله مهمی که در اولین ستون اولین صفحه روزنامه یا مجله درج شود
فرهنگ فارسی معین
چیزی که از کرایه دار سوای کرایه دکان بگیرند و آن مزد گشودن قفل است که داخل کرایه نیست، پولی که کسی به کس دیگر بدهد تا خانه یا دکانی را که در اجاره اوست بوی واگذار کند
فرهنگ لغت هوشیار
((سَ قُ))
حق پیشه و کسب با سرقفلی واگذار می شود و اجاره ای هم تعیین می گردد ومالک نمی تواند بدون تسویه حساب سرقفلی ملک خود را بفروشد
فرهنگ فارسی معین
پولی که کسی به کس دیگر بدهد تا خانه یا دکانی را که در اجارۀ اوست به وی واگذار کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قافله
تصویر قافله
کاروان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سافله
تصویر سافله
دبر، معقد، قسمت پائین نیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافله
تصویر سافله
سافل، دبر، مقعد، قسمت پایین چیزی، قسمت پایین نهر، قسمت پایین نیزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قافله
تصویر قافله
گروهی از مردم که با هم به سفر بروند یا با هم از سفر برگردند، کاروان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قافله
تصویر قافله
کاروان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافله
تصویر سافله
((فِ لَ))
مقعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قافله
تصویر قافله
((فِ لَ یا لِ))
کاروان، جمع قوافل
فرهنگ فارسی معین