جدول جو
جدول جو

معنی سرشب - جستجوی لغت در جدول جو

سرشب
(وِلْ لَ / لِ زَ دَ)
کنایه از اول شب. (آنندراج) :
تا به کی از سرشب تا به سحر نالیدن
چند خوناب دل و لخت جگر خائیدن.
محمدسعید اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سرشب
(سَ شَ)
شاهین و آن جانوری است شکاری. (برهان) :
پیوسته همی گوید آن سرشب تشنه
بی آب ملک صبر دهد مر عطشان را.
سنایی.
نه بیش از کلنگ است سرشب بزور
که سیلی زنانش رساند به گور.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرکب
تصویر سرکب
(پسرانه)
نام یکی از موسیقیدانان بزرگ در دوران ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرآب
تصویر سرآب
باغ و زمینی که نزدیک آب و سرچشمه یا ابتدای نهر و رودخانه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
خوی، نهاد، طینت، فطرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراب
تصویر سراب
تصویری موهوم که در روز و روی سطح افقی به دلیل انعکاس نور بر لایه ای از هوای رقیق شدۀ نزدیک به سطح زمین تشکیل می شود، برای مثال دور است سر آب در این بادیه هشدار / تا غول بیابان نفریبد به سرابت (حافظ - ۴۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
قطرۀ آب چشم که هنگام گریستن فرو چکد
اشک، قطره
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، زراک، زراج، برباریس، زارج، امبرباریس، زرک، اترار، انبرباریس، دارشک برای مثال رخ ز دیده نگاشته به سرشک / وآن سرشکش به رنگ تازه« سرشک» (عنصری - ۳۶۷ حاشیه)
سرشک آتش: کنایه از قطره های آب که هنگام سوختن هیزم تر از آن فرو چکد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشیب
تصویر سرشیب
سراشیب، دارای شیب، نشیب دار، رو به پایین، سرازیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرآب
تصویر سرآب
سرچشمه، جایی که آب از رودخانه بجوی آید، خلاصه و بهتر هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
اشک چشم، آب چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
فطرت، خلقت، طینت، طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرهب
تصویر سرهب
کانا، پرنوش، پرخور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشو
تصویر سرشو
((سَ))
آن که سر دیگری را بشوید، سرتراش، حجام، نوعی گل سفید رنگ که بدان سر و بدن را شویند، گل سرشوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
((س رِ))
قطره اشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
((س رِ))
نهاد، فطرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرآب
تصویر سرآب
سرچشمه، جایی که آب از رودخانه به جوی می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سراب
تصویر سراب
((سَ))
زمین صاف و هموار که در اثر گرمای زیاد، از فاصله دور به نظر آب می نماید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر شب
تصویر سر شب
آقشام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
طبیعت، فطرت، ماهیت، ذات، طبع، خصلت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
tempérament
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
אֹפִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
기질
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
स्वभाव
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
性格
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
気質
دیکشنری فارسی به ژاپنی