جدول جو
جدول جو

معنی سرکب

سرکب(پسرانه)
نام یکی از موسیقیدانان بزرگ در دوران ساسانیان
تصویری از سرکب
تصویر سرکب
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با سرکب

سرکب

سرکب
مطرب و سازنده ای بود که در عهد خود نظیر نداشت. (برهان). نام مطرب و استاد بی نظیر. (آنندراج) (رشیدی) :
شاعرانت چو رودکی و شهید
مطربانت چو سرکش و سرکب.
فرخی.
رجوع به سرکش شود
لغت نامه دهخدا

سرکش

سرکش
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از موسیقیدانان دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی
سرکش
فرهنگ نامهای ایرانی

ترکب

ترکب
همگری هم آمیزی، بر هم نشینی -1 استوار شدن بر هم نشستن، سواری
ترکب
فرهنگ لغت هوشیار

سرکه

سرکه
پارسی تازی گشته سرکه کبک ماده مایعی است با بوی بسیار زننده و طعم بسیار ترش که از اکسید شدن شرابها و نوشابه های الکلی دیگر که غلضت الکلی آنها زیاد نیست به دست می آید. سرکه رنگ کاغذ تورنسل را قرمز میکند بنابرین جسمی اسیدی است که در تجزیه الکتریکی مانند اسیدهای کانی ئیدروژن تولید میکند. جوهر سرکه. اسیدی است که مایع اصلی سرکه است و جزو اسیدهای قوی آلی است و امروزه به طریق مختلف صنعتی نیز آنرا تهیه میکنند اسید استیک. یا سرکه ده ساله. سرکه ای که ده سال از تولید آن گذشته باشد، کینه دیرینه
فرهنگ لغت هوشیار

سرآب

سرآب
سرچشمه، جایی که آب از رودخانه بجوی آید، خلاصه و بهتر هر چیز
سرآب
فرهنگ لغت هوشیار