جدول جو
جدول جو

معنی سرخن - جستجوی لغت در جدول جو

سرخن
اسب سرخ رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرخه
تصویر سرخه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساخن
تصویر ساخن
خمیری که از آهک و خاکستر درست می کردند و در ساختمان ها خصوصاً در حوض ها، آب انبارها و گرمابه ها برای بند کشی به کار می رفته، ساروج، چارو، صاروج، صهروج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرون
تصویر سرون
شاخ گاو، گوسفند و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرین
تصویر سرین
ران، کفل
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی با برگ های درشت و بریدگی بسیار و ساقۀ زیرزمینی که بیش از ۶۰۰۰ نوع از آن وجود دارد و برخی از انواع آن تزئینی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرزن
تصویر سرزن
در فوتبال، بازیکنی که در زدن ضربات با سر مهارت دارد، آنکه از اطاعت امری سر باز زند، سرکش، نافرمان، سر زننده،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخک
تصویر سرخک
بیماری واگیر ویروسی که عوارض آن سرفه، عطسه، آب ریزش و ظهور دانه های قرمز روی پوست است و گاه سبب ذات الریه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرین
تصویر سرین
مقابل پایین، بالای سر، طرف سر، جانب سر در بستر، بالش و متکا که زیر سر بگذارند، برای مثال گه ریخت سرشک بر سرینش / گه روی نهاد بر جبینش (نظامی۳ - ۵۱۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرون
تصویر سرون
سرین، نشیمنگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرکن
تصویر سرکن
سرکرده، سردار، شاخص در میان انجمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سران
تصویر سران
بزرگان، رؤسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخه
تصویر سرخه
نوعی کبوتر سرخ رنگ، کرمی کوچک و سرخ رنگ که از آفت های درخت خرما است و پیش از رسیدن خرما داخل آن شده و باعث ریختن میوۀ درخت می شود، سرخ، سرخ رنگ، مری
فرهنگ فارسی عمید
(سَ خُ نَ)
دهی از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. دارای 438 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از رده نهانزادان آوندی که سر دسته گروهی از آنها به نام سرخس ها می باشد، این گیاه دارای ساقه های زیر زمینی است که از فواصل مختلف آن برگهای هوایی خارج میشوند. انواع مختلف این گیاه متعلق به نواحی معتدل و گرم میباشد و در منطق حاره به صورت درخت در می آید. اکثر انواع آن در طب مورد استفاده است بطازس دیشار جماز. یا سرخس آبی. گونه ای سرخس که برگهایش دارای چهار برگچه کوچک و هاگهای آن در تکمه هایی به نام اسپور و کارپ قرار گرفته اند این گیاه مصرف دارویی ندارد قریطه القریطه. یا سرخس شوکی. سرخس تیغی. یا سرخس تیغی. گونه ای سرخس که جزو گروه بس پایک میباشد. یا سرخس ماده. این گیاه برگدارش فاقد هاگینه میباشد. در تداوی این سرخس نیز مانند سرخس نر به کار میرود ولی تاثیرش کمتر است سرخس مونث سرخس اثنی خنشار. یا سرخس مذکر. سرخس نر. یا سرخس معمولی سرخس. یا سرخس نر. گونه ای سرخس که دارای برگهای بزرگ است و دوبار بریدگی دارد این گیاه جزو سرخسهای علفی است و در شمال ایران فراوان است ساقه زیر زمینی آن جهت مداوای کرم کدو به کار میرود. ارتفاع برگ هوایی این گیاه معمولا 5، متر است ولی گاهی ممکن است تا ارتفاع 4، 1 متر نیز برسد. در پشت برگ گیاه در دو ردیف مجموعه هاگدان ها محصور در پرده نازکی به نام اندوزی وجود دارد. در شیرابه ای که در ساقه زیر زمینی این گیاه جریان دارد مواد مختلف یافت می شود. در تمام نواحی شمالی ایران می روید کیل دارو شرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساخن
تصویر ساخن
گرم روز گرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرزن
تصویر سرزن
آنکه از اطاعت سر باز زند نافرمان عاصی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخی
تصویر سرخی
سرخ بودن، رنگ سرخ، شهاب صاعقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخط
تصویر سرخط
تعلیم خوشنویسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخه
تصویر سرخه
سرخ رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
بیماری واگیردار که بیشتر در اطفال پیدا میشود و لکه های سرخرنگی در بدن بیمار ظاهر میشود آل، ساس، مرضی است عفونی و بثوری بسیار واگیر دار و همه گیر که مصونیت می دهد و به سبب بثورات مخصوص مشخص است این ناخوشی بیشتر در کودکان 3 تا 10 ساله دیده میشود و مرضی است مضعف و مساعد سل و کانونی خاموش شده را بر می افروزد. موجب آن یک ویروس است که هنوز شناخته نشده دوره نهفتگی آن 10 تا 12 روز است و بون علامت دوره یورش آن 3 تا 4 روز است که از همه تبهای بثوری طولانی تر است گل افشان. یا سرخک کاذب. سرخجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکن
تصویر سرکن
سردار جماعت، رئیس مجلس
فرهنگ لغت هوشیار
نشستگاه آدمی، ران و کفل چیزی که هنگام خواب و راحت به جهت نرمی سر و گردن در زیر سر نهند و سر بر آن گمارند وآنرا از پشم و پنبه آکنده باشند، بالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرجن
تصویر سرجن
پارسی تازی گشته سرگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرین
تصویر سرین
((سُ رِ))
کفل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرین
تصویر سرین
((سَ))
منسوب به سر، طرف سر، بالش، متکا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرون
تصویر سرون
((سُ))
کفل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرون
تصویر سرون
((سُ یا سَ))
شاخ جانوران، آنتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخک
تصویر سرخک
((سُ خَ))
مرضی عفونی واگیر و همه گیر که مصونیت می دهد
فرهنگ فارسی معین
((سَ رَ))
گیاهی است از رده نهان زادان آوندی که سردسته گروهی از آن ها به نام گروه سرخس ها می باشد. این گیاه دارای ساقه های زیرزمینی است که از فواصل مختلف آن برگ های هوایی خارج می شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخر
تصویر سرخر
((سَ. خَ))
مزاحم، سربار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساخن
تصویر ساخن
((خُ))
گرم، حار، جمع سخّان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرون
تصویر سرون
آنتن
فرهنگ واژه فارسی سره
گیاهی بته مانند که برگ هایش انبوه و در سطح زمین پراکنده شود
فرهنگ گویش مازندرانی
قرمزی، تیتر
دیکشنری اردو به فارسی