متعلق به خانه، خصوصی. - حمام سرخانه،حمام خزانه ای که سابقاً در خانه وجود داشت خاص مکنت داران. - خیاط سرخانه، خیاط خصوصی. - داماد سرخانه، دامادی که در خانه پدر و مادر عروس بماند. - معلم سرخانه، معلمی که برای تعلیم شاگرد به خانه پدر و مادر او میرود برای درس دادن او
متعلق به خانه، خصوصی. - حمام سرخانه،حمام خزانه ای که سابقاً در خانه وجود داشت خاص مکنت داران. - خیاط سرخانه، خیاط خصوصی. - داماد سرخانه، دامادی که در خانه پدر و مادر عروس بماند. - معلم سرخانه، معلمی که برای تعلیم شاگرد به خانه پدر و مادر او میرود برای درس دادن او
محلی است برای نگاهداری گوشت و ماهی و سایر مأکولات فاسدشدنی: مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانه ها از شیرینی های گوناگون و شیرازهای نظیف. (ترجمه محاسن اصفهان ص 64)
محلی است برای نگاهداری گوشت و ماهی و سایر مأکولات فاسدشدنی: مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانه ها از شیرینی های گوناگون و شیرازهای نظیف. (ترجمه محاسن اصفهان ص 64)
به اصطلاح موسیقیان بمعنی آواز بلند. (غیاث) (آنندراج). چنانچه میان خانه آواز متوسط. (آنندراج) : ای کار دلم از تو ز قانون شده بیرون سرخانه ای از چنگ و ربابی گله بشنو. مؤمن استرابادی (از آنندراج). نوایی که در پردۀ غیب بود ز سر خانه نقش سیمک نمود. ملا طغرا (از آنندراج). ، منتهای چیزی. (غیاث). کنایه از پایۀ کمال هر چیزی چنانکه کسی پرزور باشد گویند در سر خانه زور است و حد معین. (آنندراج) : میکشی خمیازه دایم از پی تحصیل مال میرسانی چون کمان سرخانه از تیرآوری. شفیع اثر (از آنندراج). تن سنگین دلان را خانه زنبور میسازد کمان ابروی خوبان عجب سرخانه ای دارد. صائب. ، پایه و رتبه. (غیاث)
به اصطلاح موسیقیان بمعنی آواز بلند. (غیاث) (آنندراج). چنانچه میان خانه آواز متوسط. (آنندراج) : ای کار دلم از تو ز قانون شده بیرون سرخانه ای از چنگ و ربابی گله بشنو. مؤمن استرابادی (از آنندراج). نوایی که در پردۀ غیب بود ز سر خانه نقش سیمک نمود. ملا طغرا (از آنندراج). ، منتهای چیزی. (غیاث). کنایه از پایۀ کمال هر چیزی چنانکه کسی پرزور باشد گویند در سر خانه زور است و حد معین. (آنندراج) : میکشی خمیازه دایم از پی تحصیل مال میرسانی چون کمان سرخانه از تیرآوری. شفیع اثر (از آنندراج). تن سنگین دلان را خانه زنبور میسازد کمان ابروی خوبان عجب سرخانه ای دارد. صائب. ، پایه و رتبه. (غیاث)
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرود گویی تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دگران ذکر گویند، استهزاء تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی پیش در آمد
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرود گویی تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دگران ذکر گویند، استهزاء تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی پیش در آمد
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرودگویی، تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دیگران ذکر گویند، استهزاء، تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی، پیش درآمد
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرودگویی، تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دیگران ذکر گویند، استهزاء، تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی، پیش درآمد