جدول جو
جدول جو

معنی سرخدانه - جستجوی لغت در جدول جو

سرخدانه
(سُ نَ / نِ)
تخمی است که در دواها استعمال نمایند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترخوانه
تصویر ترخوانه
ترخینه، خوراکی که با گندم نیم کوفته و شیر یا آبغوره بپزند و بعد آن را به شکل گلوله درآورند و خشک کنند و برای زمستان نگه دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سردخانه
تصویر سردخانه
محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزدانه
تصویر سبزدانه
دانۀ سبز، گندم یا هر دانۀ دیگر در خوشه که هنوز نرسیده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فردخانه
تصویر فردخانه
اتاقی در خانقاه که کسی در آنجا به چله می نشیند، چله خانه، خلوت خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریدانه
تصویر مریدانه
به روش مریدان، همچون مرید
فرهنگ فارسی عمید
(سَ رِ نَ / نِ)
متعلق به خانه، خصوصی.
- حمام سرخانه،حمام خزانه ای که سابقاً در خانه وجود داشت خاص مکنت داران.
- خیاط سرخانه، خیاط خصوصی.
- داماد سرخانه، دامادی که در خانه پدر و مادر عروس بماند.
- معلم سرخانه، معلمی که برای تعلیم شاگرد به خانه پدر و مادر او میرود برای درس دادن او
لغت نامه دهخدا
(سَ نَ / نِ)
محلی است برای نگاهداری گوشت و ماهی و سایر مأکولات فاسدشدنی: مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانه ها از شیرینی های گوناگون و شیرازهای نظیف. (ترجمه محاسن اصفهان ص 64)
لغت نامه دهخدا
(سَ نَ / نِ)
به اصطلاح موسیقیان بمعنی آواز بلند. (غیاث) (آنندراج). چنانچه میان خانه آواز متوسط. (آنندراج) :
ای کار دلم از تو ز قانون شده بیرون
سرخانه ای از چنگ و ربابی گله بشنو.
مؤمن استرابادی (از آنندراج).
نوایی که در پردۀ غیب بود
ز سر خانه نقش سیمک نمود.
ملا طغرا (از آنندراج).
، منتهای چیزی. (غیاث). کنایه از پایۀ کمال هر چیزی چنانکه کسی پرزور باشد گویند در سر خانه زور است و حد معین. (آنندراج) :
میکشی خمیازه دایم از پی تحصیل مال
میرسانی چون کمان سرخانه از تیرآوری.
شفیع اثر (از آنندراج).
تن سنگین دلان را خانه زنبور میسازد
کمان ابروی خوبان عجب سرخانه ای دارد.
صائب.
، پایه و رتبه. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرود گویی تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دگران ذکر گویند، استهزاء تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی پیش در آمد
فرهنگ لغت هوشیار
کمال هر چیز حد نصاب:) در سر خانه زود است . (، آواز بلند. یا داماد سر خانه. دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردخانه
تصویر سردخانه
محل نگهداری گوشت و میوه وسایر چیزهای فاسد شدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخوانی
تصویر سرخوانی
((~ خا))
خواندن آواز پیش از آواز دیگران، سرودگویی، تغنی، خواندن سرنوشت کسان، پیش خوانی تا دیگران ذکر گویند، استهزاء، تمسخر، فاتحه خوانی بر سر قبور مردگان، ابتدای خوانندگی، پیش درآمد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخانه
تصویر سرخانه
((سَ نِ یا نَ))
کمال هر چیز، حد نصاب، آواز بلند، داماد، دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فردخانه
تصویر فردخانه
((فَ رْ دْ. نِ))
خلوت خانه، چله خانه، اطاقی در خانقاه برای چله نشستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترخوانه
تصویر ترخوانه
((تَ خا نِ))
نوعی خوراک ساخته شده از گندم و شیر که آن را پخته به شکل گلوله در می آورند و خشک کرده برای زمستان نگه می دارند، ترینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخانه
تصویر سرخانه
اکسی هموگلوبین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بخردانه
تصویر بخردانه
معقول، منطقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
Disobediently, Rebelliously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
Overbearingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
不服从地 , 反叛地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
prepotentemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
disobbedientemente, in modo ribelle
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
de forma dominadora
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
desobedientemente, de forma rebelde
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
专横地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
деспотически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
apodyktycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
nieposłusznie, buntowniczo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
авторитарно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
непокірно , бунтарно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرسختانه
تصویر سرسختانه
herrisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
ungehorsam, rebellisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
непослушно , мятежно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرکشانه
تصویر سرکشانه
desobedeciendo, de manera rebelde
دیکشنری فارسی به اسپانیایی