جدول جو
جدول جو

معنی سراپا - جستجوی لغت در جدول جو

سراپا
سر تا پای انسان، قد و بالا
تصویری از سراپا
تصویر سراپا
فرهنگ لغت هوشیار
سراپا
سرتاپای انسان، قدوبالا، اندام، کنایه از همگی، کلاً، تماماً، کنایه از همه، تمام
تصویری از سراپا
تصویر سراپا
فرهنگ فارسی عمید
سراپا
((سَ))
سرتاپا، سرتاپای انسان، قد و بالا، اندام
تصویری از سراپا
تصویر سراپا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پارسی تازی گشته سرای، کاخ، دیوان در برخی از کشورهای تازی گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروپا
تصویر سروپا
اول و آخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرتاپا
تصویر سرتاپا
سراپا، از سر تا پا، کنایه از همه، همگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرایا
تصویر سرایا
سریه ها، جنگهایی که حضرت رسول شخصاً در آن شرکت نداشته و یکی از اصحاب را به سرکردگی سپاهیان تعیین نموده، جمع سرایاها، دسته ای از لشکر، گروهی از سپاهیان، جمع واژۀ سریه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرپا
تصویر سرپا
ایستاده بر پا منتصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرپا
تصویر سرپا
ایستاده، کسی یا چیزی که روی پای خود قرار گرفته باشد، قائم، هج، برپای، برپا، برخاسته، ورپا
فرهنگ فارسی عمید