جدول جو
جدول جو

معنی سراشیبی - جستجوی لغت در جدول جو

سراشیبی
سرازیری، راهی که رو به نشیب برود
تصویری از سراشیبی
تصویر سراشیبی
فرهنگ فارسی عمید
سراشیبی
(سَ)
سرازیری
لغت نامه دهخدا
سراشیبی
سراشیب بودن سرازیری، آنچه که سراشیب باشد سراشیبی کوه
تصویری از سراشیبی
تصویر سراشیبی
فرهنگ لغت هوشیار
سراشیبی
سراشیبی، سراشیب، سرازیری
تصویری از سراشیبی
تصویر سراشیبی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرشیب
تصویر سرشیب
سراشیب، دارای شیب، نشیب دار، رو به پایین، سرازیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراشیب
تصویر سراشیب
دارای شیب، نشیب دار، رو به پایین، سرازیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرازیری
تصویر سرازیری
سراشیبی، شیب داری، راهی که رو به نشیب برود
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
سرنگون. (غیاث) (آنندراج) ، مخفف سراشیب:
ترا نفس رعنا چو سرکش ستور
دوان میبرد تا به سرشیب گور.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مخفف اسرائیلی. کنایه از سامری و دیگر کافران بنی اسرائیل. (آنندراج) (غیاث). سریانی. (دهار) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
گروهی از پیادگان بوده اند که از هر ولایتی آمده بودند و ایشان را سپاهسالاری باشد جداگانه که تیمار ایشان دارد و ایشان هر قومی به سلاح ولایت خویش کار کنند. (از سفرنامۀ ناصرخسرو چ 2 ص 59)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جمع واژۀ قرشب ّ. (منتهی الارب). رجوع به قرشب شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
جمع واژۀ سرداب. (دهار). رجوع به سرداب شود
لغت نامه دهخدا
(سِ رَ)
نام بلوری است نزدیک به بلور اعرابی. (از الجماهر ص 185). شکلی از مروارید مفرس است و چنان است که گویی چند دانه را بهم پیوسته و یکی کرده اند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نشیب، مقابل فراز.
- امثال:
هر سرازیری یک سربالایی دارد
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نشیب گاه و پستی. (آنندراج). سرازیری. مقابل سربالا:
ترا نفس رعنا چو سرکش ستور
دوان میبرد تا سراشیب گور.
سعدی
لغت نامه دهخدا
سرازیر شدن سراشیبی دارای شیب بودن، یا سرازیری قبر. سرازیر شدن مرده به هنگام دفن، سراشیب شیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآشیب
تصویر سرآشیب
سرازیری، پستی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سرای: غلامان سرایی. یا ترک سرایی. ترکی که در سرای سلطان خدمت کند: کعبه چکنی با حجر الاسود و زمزم ها عارض و زلف و لب ترکان سراییی (خاقانی 435) توضیح نسخه بدل ترکان سرایی ترکان خطایی است. یا غلام سرایی. غلامی که در کاخ سلطنتی خدمت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرازیری
تصویر سرازیری
سراشیبی، سراشیب، سراشیبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سراشیب
تصویر سراشیب
((سَ))
رو به پایین، سراشیب، سرازیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرایی
تصویر سرایی
((سَ))
غلامان حرم و دربار
فرهنگ فارسی معین
سرازیر، سرازیری، نشیب شیب دار، سراشیبی
متضاد: سربالایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درکه، سراشیبی، شیب، نشیب
متضاد: فراز، سربالایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرازیری
فرهنگ گویش مازندرانی