جدول جو
جدول جو

معنی سرارم - جستجوی لغت در جدول جو

سرارم
سرپرست
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سراری
تصویر سراری
سریت ها، کنیزهای مخصوص هم بستر شدن، جمع واژۀ سریت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
کسی که حواسش متوجه کاری یا چیزی است، مشغول، متوجه، سر خوش، سرمست
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گَ)
مشغول و در چراغ هدایت بجد در کاری مشغول شونده. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار و نزار و اشکبارانم چو شمع.
حافظ.
دختر رز گر همه باشد مشو سرگرم او
در طریق عشق بازی امت یعقوب باش.
محمدقلی سلیم (از بهار عجم).
، مست. (غیاث اللغات). مردان سرخوش. (آنندراج) :
عاشقان از می ته شیشۀ دل سرگرم اند
چشم مخمور تو سرمست قدح پیمایی است.
میرزا رضی دانش (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ چَ)
ده بخش سردشت شهرستان مهاباد. دارای 78 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
خوبی چیزی، خلوص، بهتری و پاکیزگی، گزین نسب و بهترین آن. (آنندراج) (منتهی الارب) ، سرارهالوادی، بهترین جای وادی. (منتهی الارب). رجوع به سرارالوادی شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
جمع واژۀ سرّیّه، بمعنی کنیز: جمعی از جواری و سراری پدرش در آن قلعه بودند. (ترجمه تاریخ یمینی). کنیزکی از جملۀ سراری با خویشتن برده. (ترجمه تاریخ یمینی). چنگیزخان را از خواتین و سراری فرزندان ذکوراً و اناثاً بسیار بودند. (جهانگشای جوینی). رجوع به سرّیّه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
مشغول و بجد در کاری مشغول شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراری
تصویر سراری
جمع سریه، کنیزکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراره
تصویر سراره
نابی، گزید گی، بهترینی بهی، پاکیزگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
((~. گَ))
مشغول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
مشغول
فرهنگ واژه فارسی سره
مشغول، درگیر، دل بسته، علاقه مند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
مستمتعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
Amused, Entertained
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
amusé, diverti
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
สนุก , บันเทิง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
развесёлый , развлекённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
amüsiert, unterhalten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
розважений , розважений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
zabawny, zabawiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
愉快的 , 娱乐的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
محظوظ , محظوظ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
মজা , বিনোদিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
divertente, intrattenuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
divertido, entretenido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
eğlenceli, eğlendirilen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
楽しい , 楽しまれた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
משעשע , מהנה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
재미있는 , 즐겁게 된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
terhibur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
मनोरंजित , मनोरंजन किया गया
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
amusant, vermaakt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
divertido, entretido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرگرم
تصویر سرگرم
furaha, furahi
دیکشنری فارسی به سواحیلی