مشغول و در چراغ هدایت بجد در کاری مشغول شونده. (آنندراج) (غیاث اللغات) : در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست این دل زار و نزار و اشکبارانم چو شمع. حافظ. دختر رز گر همه باشد مشو سرگرم او در طریق عشق بازی امت یعقوب باش. محمدقلی سلیم (از بهار عجم). ، مست. (غیاث اللغات). مردان سرخوش. (آنندراج) : عاشقان از می ته شیشۀ دل سرگرم اند چشم مخمور تو سرمست قدح پیمایی است. میرزا رضی دانش (از آنندراج)
مشغول و در چراغ هدایت بجد در کاری مشغول شونده. (آنندراج) (غیاث اللغات) : در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست این دل زار و نزار و اشکبارانم چو شمع. حافظ. دختر رز گر همه باشد مشو سرگرم او در طریق عشق بازی امت یعقوب باش. محمدقلی سلیم (از بهار عجم). ، مست. (غیاث اللغات). مردان سرخوش. (آنندراج) : عاشقان از می ته شیشۀ دل سرگرم اند چشم مخمور تو سرمست قدح پیمایی است. میرزا رضی دانش (از آنندراج)
ده بخش سردشت شهرستان مهاباد. دارای 78 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
ده بخش سردشت شهرستان مهاباد. دارای 78 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
جمع واژۀ سرّیّه، بمعنی کنیز: جمعی از جواری و سراری پدرش در آن قلعه بودند. (ترجمه تاریخ یمینی). کنیزکی از جملۀ سراری با خویشتن برده. (ترجمه تاریخ یمینی). چنگیزخان را از خواتین و سراری فرزندان ذکوراً و اناثاً بسیار بودند. (جهانگشای جوینی). رجوع به سرّیّه شود
جَمعِ واژۀ سُرّیّه، بمعنی کنیز: جمعی از جواری و سراری پدرش در آن قلعه بودند. (ترجمه تاریخ یمینی). کنیزکی از جملۀ سراری با خویشتن برده. (ترجمه تاریخ یمینی). چنگیزخان را از خواتین و سراری فرزندان ذکوراً و اناثاً بسیار بودند. (جهانگشای جوینی). رجوع به سُرّیّه شود