- سرابیل
- جمع سربال، پیراهن ها پیراهن قمیص، پوشاک جامه جمع سرابیل
معنی سرابیل - جستجوی لغت در جدول جو
- سرابیل
- سربال ها، پیراهن ها، جامه ها، پوشاک ها، جمع واژۀ سربال
- سرابیل ((سَ))
- جمع سربال، جامه، پوشاک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سراول، از ریشه پارسی شلوارها زیر جامه ها
اسرافیل، در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می دمد تا مردگان زنده شوند
سروال ها، شلوارها، زیرجامه ها، جمع واژۀ سروال
جمع غربال، از ریشه پارسی گربال ها جمع غربال غربیلها
تک ندار گروه ها، گله گله، پرستو با خوراک بالوایه دمسنجه، جمع ابال اباله اباله ابیل ابول (که هیچیک از آنها در فارسی مستعمل نیست) و گفته اند جمعی است بی مفرد. دسته های پراکنده گروه های متفرق: طیرابابیل دسته های مرغان، پرستو پرستوک خطاف چلچله بابیل
یونانی تازی گشته گزیرکان (مجمع الجزایر)
لقب یعقوب پیغمبر، اخذ شده از عبری یعنی بنده خدا، نام فلسطین اشغالی
عبری بر گزیده خدا بنده خدا
اسرافین، فرشته صور، صاحب صور، خداوند صور، یکی از فرشتگان مقرب مامور دمیدنروح باجسام و نفخ صور در روز رستاخیز
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
درخشیدن مانند آتش، نام یکی از چهار فرشته مقرب و مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روز رستاخیز
پرستو، گروه ها، گله گله
بویانک (کرفس) از گیاهان
چای تازی
کسی که اخبار روزنامه ها زیر نظر او تهیه میشود
پیکان پهنی که مانند بیل باشد
سرخابیان نام دیگر چوب برداران (خشبیه) است که در خیزش مختار ثقفی به خوانخواهی حسین بن علی علیه السلام چوب بر گرفتند و به جنگ شتافتند
به صیغه جمع رشته انگبین، رشته گلیزانجل (لعاب خطمی)، روان شدن گلیز (لعاب)
صنعت سفال سازی سفالین، ظرف سفالین آنچه از گل پخته ساخته شده
آلبالو
واژگون، رو به پائین
مقابل واژگون، فراز، سر بالا
از سماک پارسی سماک گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته سماقیان میباشد این گیاه بشکل درخت یا درختچه میباشد برگهایش متناوب و مرکب و شانه یی است. گلهایش کامل و دو جنسی و در برخی گونه ها گلهای نر و ماده از هم جدا هستند. میوه این گیاه کوچک و شفت و ترش مزه و قابض است. برگش در تداوی به عنوان تب بر مصرف میشود گرد میوه اش ترش و خوش طعم است و جهت چاشنی اغذیه به کار میرود. سماک تتری تتم. یا سماق سمی. گونه ای سماق که در امریکای شمالی فراوان میروید و برگهایش در تداوی در معالجه نقرس و روماتیسم و فلج به کار میرود. مقداری که از این گیاه در تداوی به کار میرود در حدود 12 تا 30 سانتی گرم است و از به کار بردن بیش از آن باید احتراز کرد چون بسیار سمی است. یا سماق کاذب. سماق هرز. یا سماق هرز. گونه ای سماق که در صنعت از صمغ مستخرج از تنه آن استفاده میکنند و از آن نوعی لاک به نام لاک ژاپن میسازند سماق کاذب
نام چشمه ایست در بهشت
جمع ساباط، سایبان ها گذرپوش ها
در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می دمد تا مردگان زنده شوند
بیلک، نوعی پیکان پهن یا دوشاخه، فیلک
دارای شیب، نشیب دار، رو به پایین، سرازیری
کارابین، نوعی تفنگ لوله کوتاه سرپر، قرابین
سرحان ها، گرگ ها، اسدها، شیرها، جمع واژۀ سرحان