جدول جو
جدول جو

معنی سخنوری - جستجوی لغت در جدول جو

سخنوری
شاعری، شعرخوانی، گویندگی، قصه گویی
تصویری از سخنوری
تصویر سخنوری
فرهنگ فارسی عمید
سخنوری(سُ خَنْ وَ)
عمل سخنور. شغل سخنور. شاعری:
چون سخن در سخن مسلسل گشت
بر زبان سخنوری بگذشت.
نظامی.
گه گه خیال در سرم آید که این منم
ملک عجم گرفته به تیغ سخنوری.
سعدی.
رجوع به سخنور شود
لغت نامه دهخدا
سخنوری
ادیبی، شاعری گویندگی، فصاحت و بلاغت، خواندن اشعار فارسی (غزل قصیده رباعی مسمط بحر طویل) در موضوعات مختلف (حمد خدا نعت رسول و ائمه مرثیه وصف معمی و لغز و غیره) در شبهای دهه اول محرم و شبهای ماه رمضاه و لیالی زمستان در قهوه خانه ها و تکیه ها و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
سخنوری
نطق
تصویری از سخنوری
تصویر سخنوری
فرهنگ واژه فارسی سره
سخنوری
بلاغت، سخنرانی، سخن گویی، نویسندگی، شاعری، فصاحت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخنور
تصویر سخنور
صاحب سخن، گوینده، کنایه از شاعر، ادیب
فرهنگ فارسی عمید
(سُ خَنْ وَ)
شاعر. سخندان:
مرا دی عاشقی گفت ای سخنور
میان عاشق و معشوق بنگر.
فرخی.
سخنوران را صاحبقران تویی بجهان
بتو تمام شود مدت قران سخن.
سوزنی.
از این قصیده که گفتم سخنوران جهان
بحیرتند چو از منطق طیور غراب.
خاقانی.
من در سخن عزیز جهانم بشرق و غرب
کز شرق و غرب نام سخنور نکوتر است.
خاقانی.
تا نگویی سخنوران مردند
سر به آب سخن فروبردند.
نظامی.
شاها بسان ابن یمین از سخنوران
درّ مدایحت نکشد کس بمرسله.
ابن یمین.
، گوینده. متکلم. ناطق:
راست گفتی زمین سخنور گشت
زیر آن باد بیستون منظر.
فرخی.
کسی کز اصل دانای سخن نیست
چگونه کرد او ما را سخنور.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
فرتیغی منسوب به ساطور آنچه به ساطور ریزه ریزه شده باشد از سبزی و گوشت و جز آن، دارنده ساطور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
گوینده، شاعر، ادیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
((~. وَ))
ادیب، شاعر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جانوری
تصویر جانوری
حیوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
واعظ
فرهنگ واژه فارسی سره
صفت ادیب، سخنگو، شاعر، کلیم، ناطق، نطاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
خطيبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
Orator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
orateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
оратор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
演説者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
خطیب
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
বক্তা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
นักพูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
msemaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
연설가
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
נוֹאֵם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
Redner
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
orator
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
वक्ता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
redenaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
oratore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
orador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
演说家
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
mówca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
оратор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخنور
تصویر سخنور
orador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی