- سخا
- بخشش داشتن کرم داشتن، بخشش کرم، آسان بودن انفاق اموال و غیره بر شخص تا چنانکه باید و شاید بمصب استحقاق رساند
معنی سخا - جستجوی لغت در جدول جو
- سخا
- سخی بودن، جود و کرم داشتن، بخشش، کرم، جوانمردی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیاهی دیگ، ذغال انگشت، می گوارا، جامه ترمینه، موی سیاه
فرومایگان، مردان فرومایه
ورزبوم زمینی که برای کشت آماده شده باشد
گردن آویز گردن آویز بی گوهر که از هسته یا گل فراهم آورند گلوبند
جوانمردی و کرم و بخشش، تره شاهتره از گیاهان، بخشش دهش، شاهترگان از گیاهان (سخاء، جمع سخاء ه) نرمی سستی بخشش داشتن کرم داشتن، بخشش کرم، آسان بودن، انفاق اموال و غیره بر شخص تا چنانکه باید و شاید بمصب استحقاق رساند
گیاهی پرشاخ، تلخ و بدبو که در طب قدیم برای تقویت معده و معالجۀ صرع و سکته به کار می رفت
رادمند
جمع سخواء، زمینهای نرم و فراخ، جمع سخاویه، زمین های نرم و فراخ زمین های هموار
خواپری هم آوای خواهری زرواس رادی جهان او راست میدادر به شادی که و مه را همی بخشد به رادی (گرگانی) بخشش جوانمردی
بخشش کردن، جوانمردی
گرم گشتن
گرم دیدن
می گوارا سیاه، شب سیاه
سونش (براده)
بخشنده دهنده دهشمند
در فارسی سخافت نابخردی کم خردی، لاغری
سبکی عقل، سست رای شدن
ورزبوم، گرم
سوخاری: (پس گیلاسی شراب خواست با قدری نان سخاری)
گرم، جمع سخین، کج بیل ها
سخی بودن، جود و کرم داشتن، بخشش، کرم، جوانمردی
کم عقل بودن، سبک عقل بودن، کم عقلی، سبکی در عقل، ضعف و سبکی در هر چیز
Openhandedly
Bigheartedness, Generosity, Generousness, Openhandedness
великодушие , щедрость
großzügig
Großherzigkeit, Großzügigkeit
великодушність , щедрість , щедрість