عبدالسلام بن سعید بن حبیب بن حسان بن هلال بن بکاربن ربیعۀ تنوخی ملقب به سحنون و مکنی به ابوسعید. فقیهی مالکی است. بر ابن قاسم و ابن وهب و اشهب علم آموخت، سپس ریاست علمی مغرب بدو منتهی شد. اصل او از حمص است. قضاوت قیروان یافت و مردم مغرب بقول او استناد کنند. وی کتاب مدونه را بر مذهب مالک تصنیف کرد. ولادت او شب اول رمضان سال 160 هجری قمریبود و روز سه شنبه نهم رجب سال 240 درگذشت. رجوع به وفیات الاعیان و الاعلام زرکلی و معجم المطبوعات شود
عبدالسلام بن سعید بن حبیب بن حسان بن هلال بن بکاربن ربیعۀ تنوخی ملقب به سحنون و مکنی به ابوسعید. فقیهی مالکی است. بر ابن قاسم و ابن وهب و اشهب علم آموخت، سپس ریاست علمی مغرب بدو منتهی شد. اصل او از حمص است. قضاوت قیروان یافت و مردم مغرب بقول او استناد کنند. وی کتاب مدونه را بر مذهب مالک تصنیف کرد. ولادت او شب اول رمضان سال 160 هجری قمریبود و روز سه شنبه نهم رجب سال 240 درگذشت. رجوع به وفیات الاعیان و الاعلام زرکلی و معجم المطبوعات شود
ابوعبدالله محمد بن سحنون ندرومی. اصل او از ندرومه از اعمال تلمسان، و مولد او قرطبه است (580 ه. ق.). سپس به اشبیلیه رفته و دانش طب از ابن رشد فراگرفته است و تلخیص کتاب المستصفی از اوست و او در خدمت ناصر و مستنصر وسپس ابوالنجا سالم بن هود و برادرش عبدالله بوده است
ابوعبدالله محمد بن سحنون ندرومی. اصل او از ندرومه از اعمال تلمسان، و مولد او قرطبه است (580 هَ. ق.). سپس به اشبیلیه رفته و دانش طب از ابن رشد فراگرفته است و تلخیص کتاب المستصفی از اوست و او در خدمت ناصر و مستنصر وسپس ابوالنجا سالم بن هود و برادرش عبدالله بوده است
عبدالرحمان بن عبدالحکیم بن عمران الاوسی الدکالی مالکی مقری نحوی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به صدرالدین. از او علی بن مختار حدیث شنیده است. او امامی عارف به مذهب بود و در شوال سال 695 هجری قمری به اسکندریه بسن متجاوز از هشتاد سال در گذشته است. (حسن المحاضره فی تاریخ مصر و قاهره ص 233)
عبدالرحمان بن عبدالحکیم بن عمران الاوسی الدکالی مالکی مقری نحوی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به صدرالدین. از او علی بن مختار حدیث شنیده است. او امامی عارف به مذهب بود و در شوال سال 695 هجری قمری به اسکندریه بسن متجاوز از هشتاد سال در گذشته است. (حسن المحاضره فی تاریخ مصر و قاهره ص 233)
ابن عثمان بن سلیمان بن احمد بن ابی بکر مداوی. قبر او در بنی وعزان که قبیله ای است بنواحی و نشریس و مشهور است و زائران از پی تحصیل برکت نور او بزیارت او روند. او در قرن یازدهم هجری بسر میبرد و در ملیانه فقه آموخت. او راست: مفید المحتاج علی المنظومه المسماه بالسراج، وآن شرحی است بر منظومۀ شیخ عبدالرحمان اخضری در علم فلک. رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1011 شود
ابن عثمان بن سلیمان بن احمد بن ابی بکر مداوی. قبر او در بنی وعزان که قبیله ای است بنواحی و نشریس و مشهور است و زائران از پی تحصیل برکت نور او بزیارت او روند. او در قرن یازدهم هجری بسر میبرد و در ملیانه فقه آموخت. او راست: مفید المحتاج علی المنظومه المسماه بالسراج، وآن شرحی است بر منظومۀ شیخ عبدالرحمان اخضری در علم فلک. رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ستون 1011 شود
داروئی که بر دندان مالند. (غیاث). داروئی که بر دندان مالند و هر چیزی که بدان دندان را تابان و روشن نمایند. (آنندراج) (ناظم الاطباء). واحد السنونات. و هی الادویه الیابسه المسحوقه التی یدور لک بها الاسنان لتضیی بها او تستحکم. (بحر الجواهر) : معجون ها که در میانه خشک کنند و در بیماریهای دندان و دهان بکار دارند. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). دواهای آمیخته که بدان مسواک کنند و دندانها بدان بمالند آنرا سنون گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
داروئی که بر دندان مالند. (غیاث). داروئی که بر دندان مالند و هر چیزی که بدان دندان را تابان و روشن نمایند. (آنندراج) (ناظم الاطباء). واحد السنونات. و هی الادویه الیابسه المسحوقه التی یدور لک بها الاسنان لتضیی بها او تستحکم. (بحر الجواهر) : معجون ها که در میانه خشک کنند و در بیماریهای دندان و دهان بکار دارند. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). دواهای آمیخته که بدان مسواک کنند و دندانها بدان بمالند آنرا سنون گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
ابن احمد بن سحنون معروف به ابی سحنون. طبیبی است و او را ادب و شعری است. وی خطیب یثرب و طبیب بیمارستان جبل بود. به سال 619 هجری قمری متولد شد و در 694 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن احمد بن سحنون معروف به ابی سحنون. طبیبی است و او را ادب و شعری است. وی خطیب یثرب و طبیب بیمارستان جبل بود. به سال 619 هجری قمری متولد شد و در 694 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
نام درویشی بود صاحب حال و ریاضت کش. (برهان). نام یکی ازدرویشان بزرگوار بود چه سمنون محب لقب داشته. (آنندراج). شیخ عطار آرد: سمنون المحب، مکنی به ابوالحسن بن عبداﷲ الخواص معاصر جنید. هجویری گوید: غلام الخلیل مردی مرائی و مدعی پارسائی و تصوف که خود را پیش سلطانیان و خلیفه معروف گردانیده و دین به دنیا فروخته بود مساوی مشایخ و درویشان در دست گرفته بودی پیش سلطانیان. و مرادش آنکه تا ایشان مهجور باشند و کس به ایشان تبرک نکند تا جاه وی بر جای بماند و چون جاه سمنون اندر بغداد بزرگ شد و هر کسی بدو تقرب کردند و غلام الخلیل از آن رنج کرد و اصفهان را ساختن گرفت تا زنی را پیش سمنون فرستاد و زن خود را بر وی عرضه کرد و وی ابا کرد (زن) به نزدیکی جنید شد که سمنون را بگو تا مرا بزنی قبول کند، جنید را از آن ناخوش آمد و وی را زجر کرد و زن به نزدیک غلام الخلیل آمد و تهمتی چنانکه زنان نهند بر وی نهاد و او چنانکه اعدا شنوند بشنید و شناعت بر دست گرفت و خلیفه را بر وی متغیر کرد تا بفرمود که وی را بکشند چون سیاف را برآوردند از خلیفه فرمان خواست خلیفه خواست فرمان دادن زبانش بگرفت، چون آن شب بخفت بخواب دید که زوال ملک تو اندر زوال جان سمنون بسته است، دیگر روز عذر خواست و بخوبی بازگردانیدش و از اوست: لایعبر عن شی ٔ الا بما هو ارق منه و لا شی ٔ ارق من المحبه فبم یعبر عنها. رجوع به تذکره الاولیاء ص 67 و صفه الصفوه ج 2 ص 240 شود
نام درویشی بود صاحب حال و ریاضت کش. (برهان). نام یکی ازدرویشان بزرگوار بود چه سمنون محب لقب داشته. (آنندراج). شیخ عطار آرد: سمنون المحب، مکنی به ابوالحسن بن عبداﷲ الخواص معاصر جنید. هجویری گوید: غلام الخلیل مردی مرائی و مدعی پارسائی و تصوف که خود را پیش سلطانیان و خلیفه معروف گردانیده و دین به دنیا فروخته بود مساوی مشایخ و درویشان در دست گرفته بودی پیش سلطانیان. و مرادش آنکه تا ایشان مهجور باشند و کس به ایشان تبرک نکند تا جاه وی بر جای بماند و چون جاه سمنون اندر بغداد بزرگ شد و هر کسی بدو تقرب کردند و غلام الخلیل از آن رنج کرد و اصفهان را ساختن گرفت تا زنی را پیش سمنون فرستاد و زن خود را بر وی عرضه کرد و وی ابا کرد (زن) به نزدیکی جنید شد که سمنون را بگو تا مرا بزنی قبول کند، جنید را از آن ناخوش آمد و وی را زجر کرد و زن به نزدیک غلام الخلیل آمد و تهمتی چنانکه زنان نهند بر وی نهاد و او چنانکه اعدا شنوند بشنید و شناعت بر دست گرفت و خلیفه را بر وی متغیر کرد تا بفرمود که وی را بکشند چون سیاف را برآوردند از خلیفه فرمان خواست خلیفه خواست فرمان دادن زبانش بگرفت، چون آن شب بخفت بخواب دید که زوال ملک تو اندر زوال جان سمنون بسته است، دیگر روز عذر خواست و بخوبی بازگردانیدش و از اوست: لایعبر عن شی ٔ الا بما هو ارق منه و لا شی ٔ ارق من المحبه فبم یعبر عنها. رجوع به تذکره الاولیاء ص 67 و صفه الصفوه ج 2 ص 240 شود
المقری البناء التمار. محدث است. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
المقری البناء التمار. محدث است. علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.