دو پرده که با هم قرین باشند و میان آنها فرجه باشد. (منتهی الارب). ج، اسجاف، سجوف. (مهذب الاسماء). سجاف باشد و گفته اندسجف دو پرده باشد قرین یکدیگر که بین آن دو فرجه بود و گفته اند هر در که به دو پردۀ مقرون پوشیده باشند هر شق از آن سجف و سجاف است. (اقرب الموارد). و هر در که آن را به دو پرده پوشیده باشند و هر جانب وکرانۀ آن را سجف گویند. (منتهی الارب) : خلت سبیل الذی قد کان یحبسه و رفعته الی السجفین فالنضد. نابغه (از اقرب الموارد). ، پرده. ج، سجوف، اسجاف. (منتهی الارب)
دو پرده که با هم قرین باشند و میان آنها فرجه باشد. (منتهی الارب). ج، اسجاف، سجوف. (مهذب الاسماء). سجاف باشد و گفته اندسَجْف دو پرده باشد قرین یکدیگر که بین آن دو فرجه بود و گفته اند هر در که به دو پردۀ مقرون پوشیده باشند هر شق از آن سجف و سجاف است. (اقرب الموارد). و هر در که آن را به دو پرده پوشیده باشند و هر جانب وکرانۀ آن را سجف گویند. (منتهی الارب) : خلت سبیل الذی قد کان یحبسه و رفعته الی السجفین فالنضد. نابغه (از اقرب الموارد). ، پرده. ج، سجوف، اسجاف. (منتهی الارب)
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف
تاریکی، روشنایی از واژگان دو پهلو لاروس تنها تاریکی و شب را آورده فرو آویختن، پایین کشیدن پرده روبند تیره گشتن چشم از پیری یا آسیب دیگر سدف هاوند (شبح)، جمع سدفه، تاریکی ها
تاریکی، روشنایی از واژگان دو پهلو لاروس تنها تاریکی و شب را آورده فرو آویختن، پایین کشیدن پرده روبند تیره گشتن چشم از پیری یا آسیب دیگر سدف هاوند (شبح)، جمع سدفه، تاریکی ها
تباهاندن تباه کردن کوتاهی ورزیدن، به زفان افکندن (زفان اشتباه) بیشروی (زیاده روی)، تباهی در خوراک، آزمندی در نوشیدن، خو کرد گی فراموشکار، تباه فرانسوی زرخرید درد گلو و سینه که به سبب سرفه به هم رسد، خارش کام احساس خارش در کام. خروج هوای زفیری که از ریه به طور مقطع و کوتاه براثر تحریک مجاری تنفسی خصوصا قصبه الریه و ابتدای حلق. اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفا وارد قصب الریه میشوند سعال
تباهاندن تباه کردن کوتاهی ورزیدن، به زفان افکندن (زفان اشتباه) بیشروی (زیاده روی)، تباهی در خوراک، آزمندی در نوشیدن، خو کرد گی فراموشکار، تباه فرانسوی زرخرید درد گلو و سینه که به سبب سرفه به هم رسد، خارش کام احساس خارش در کام. خروج هوای زفیری که از ریه به طور مقطع و کوتاه براثر تحریک مجاری تنفسی خصوصا قصبه الریه و ابتدای حلق. اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفا وارد قصب الریه میشوند سعال