- سجزی
- پارسی تازی گشته سگزی سیستانی منسوب به سجستان از مردم سیستان سیستانی سگزی
معنی سجزی - جستجوی لغت در جدول جو
- سجزی
- از مردم سیستان، سیستانی
![تصویری از سجزی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/9/7/amd-0009728.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در جزو اخیر بعض کلمات مرکب آید بمعنی سازندگی بنا کردن عمل آوردن و آن عمل و شغل سازنده آنرا رساند: آباژور سازی آبجو سازی بخاری سازی چرمسازی: صابون سازی کاشی سازی مجسمه سازی یراق سازی، گاه محل و مکان و دکان و کارخانه ای را که در آن چیزی سازند رساند
سبز بودن خضرت، طراوت شادابی (گیاهان و غیره)، گیاهی که خام یا پخته آن را خورند مانند نعناع ترخون ریحان و جز آنها جمع سبزیها سبزیجات (غلط)، صراحی شراب
بخش شدن لختش (لخت جز) قسمت شدن بهره شدن: غیر قابل تجزی، جمع تجزیات
منسوب به سگزستان سکستان سیستان. از مردم سیستان سیستانی، لهجه سیستانیان
![تصویری از سکزی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/4/0/amd-0014028.jpg)
سجزی، از مردم سیستان، سیستانی، برای مثال رستم سکزی، فزون شد دولتت تا بازگشتی / ز جنگ سکزیان دیومنظر (ازرقی - ۲۰)
![تصویری از سبزی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/6/5/amd-0036563.jpg)
گیاهی که خام یا پختۀ آن خورده شود مانند تره، جعفری، گشنیز، اسفناج، نعناع، ترخون، ریحان، سبزی خوردن، سبزی خوردنی، گیاه و سبزه، برای مثال برین گونه تا هفت سال از جهان / ندیدند سبزی کهان و مهان (فردوسی - ۷/۱۷) ، به سبزی کجا تازه گردد دلم / که سبزی بخواهد دمید از گلم (سعدی۱ - ۱۸۴) ، حالت و چگونگی هر چیز سبز، سبز بودن، رنگ سبز داشتن
![تصویری از سبزی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/1/7/9/mon-0017928.jpg)
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
سبز بودن، طراوات، شادابی، گیاهی که خام یا پخته آن را می خورند، مانند، نعناع، ترخون، ریحان و جزو آن ها، خوردن هر یک از سبزی هایی که به صورت خام خورده می شود
سبزی پاک کن: کنایه از متملق، چاپلوس
سبزی پاک کن: کنایه از متملق، چاپلوس
овощной
pflanzlich
овочевий
warzywny
vegetal
vegetale
vegetal
végétal
groente
शाकाहारी
sayuran
خضراويٌ
mboga
শাকসবজি