جدول جو
جدول جو

معنی سجاف - جستجوی لغت در جدول جو

سجاف
پرده و حجاب، پوشش، لحاف
تصویری از سجاف
تصویر سجاف
فرهنگ لغت هوشیار
سجاف
پارچه یا نوار باریکی که در حاشیۀ لباس بدوزند، فراویز، فرویز، درز جامه، پرده ای که بر در آویزان کنند، شکاف بین پرده، فرجۀ بین دو پرده
تصویری از سجاف
تصویر سجاف
فرهنگ فارسی عمید
سجاف
((س))
پارچه باریکی که در حاشیه جامه دوزند
تصویری از سجاف
تصویر سجاف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سجاد
تصویر سجاد
(پسرانه)
بسیار سجد کننده، لقب امام چهارم شیعیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رجاف
تصویر رجاف
دریای توفنده، رستخیز، جنبنده آواز و صدای کوس و نقاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحاف
تصویر سحاف
بیماری باریک (سل سد در)، جمع سحفه، پیه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجوف
تصویر سجوف
جمع سجف، لنگه پرده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجام
تصویر سجام
روان شدن اشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجال
تصویر سجال
نصیب و بهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجاد
تصویر سجاد
بسیار سجده کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجاح
تصویر سجاح
هوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجاج
تصویر سجاج
شیر آبکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعاف
تصویر سعاف
پوسته پوسته شدن ناخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراف
تصویر سراف
برگجوی جویدن برگ خوردن برگ از سوی نوزاد کرم ابریشم و خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
آب انگور که بی فشار بچکد، نابترین می، ناب، پیشتاز در سپاه، آغاز از شب می باده، آنچه چکد از انگور پیش از فشاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکاف
تصویر سکاف
از ریشه پارسی کفشگر کسی که کفش دوزی پیشه دارد کفش دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهاف
تصویر سهاف
تشنگی سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواف
تصویر سواف
مرگا مرگ، ستور میری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاف
تصویر سیاف
مرد شمشیر زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجام
تصویر سجام
سرمای سخت، سجد، سجن، شجد، شجام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سجاد
تصویر سجاد
کسی که سجده بسیار کند، بسیار سجده کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکاف
تصویر سکاف
کسی که پیشه اش کفش دوزی است، کفشگر، کفشدوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سجال
تصویر سجال
بهره، نصیب، دلوهای پرآب، کنایه از منابع سرشار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاف
تصویر سیاف
شمشیرگر، مرد شمشیرزن، کسی که با شمشیر جنگ کند، میرغضب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سجان
تصویر سجان
زندانبان، نگهبان زندان، مامور نگهبانی و نگه داری از زندانیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عجاف
تصویر عجاف
کبست (حنظل)، لاغر، زمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجاف
تصویر رجاف
((رُ))
آواز و صدای کوس و نقاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سجام
تصویر سجام
((سَ))
سرمای سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سجال
تصویر سجال
((س))
جمع سجل، دلو بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سجاد
تصویر سجاد
((سَ جّ))
بسیار سجده کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سلاف
تصویر سلاف
می، باده، آن چه چکد از انگور پیش از فشاردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکاف
تصویر سکاف
((سَ کّ))
کفش دوز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاف
تصویر سیاف
((سَ یّ))
شمشیرزن
فرهنگ فارسی معین
آنچه از آب انگور تخمیر شده و در صافی ریخته قبل از فشردن بچکد و فرو بریزد و آن بهترین نوع شراب است، می
فرهنگ فارسی عمید
شاخ خرما، موی ستبر، دم اسپ رده از دیوار، باد گردانگیز، مرغ شکاری، ترکیدن پوست، پوست رفتگی، ریشه شدن، بن ناخن ها
فرهنگ لغت هوشیار