- سجاحت
- نرم خوی بودن
معنی سجاحت - جستجوی لغت در جدول جو
- سجاحت
- نرم خو شدن، آسانی و نرمی، نرم خویی
- سجاحت ((س حَ))
- خوش خو شدن، تابان شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سنگین تر شدن
شنا کردن، شناوری شناگری
نرمی، تابانی، کم گوشتی رخسار
جوانمردی، مروت
گردش کردن در شهر ها و کشور های مختلف، جهانگردی
افزونی، فزونی، برتری، فضیلت
جوانمرد شدن، اهل جود و بخشش شدن، جوانمردی
بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، صفد، برمغاز، بغیاز، داد و دهش، عطیّه، عتق، دهشت، داشاد، داشن، جدوا، داشات، جود، بذل، اعطا، احسان، فغیاز، منحت
بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، صفد، برمغاز، بغیاز، داد و دهش، عطیّه، عتق، دهشت، داشاد، داشن، جدوا، داشات، جود، بذل، اعطا، احسان، فغیاز، منحت
گردش کردن در شهرها و کشورهای مختلف، جهانگردی، تماشا کردن
شنا کردن در آب، شناوری، شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، اشناب، شناو، آشناب، اشناه، اشنه، شناه، آشناه، شنار، آشنا
پیشگاه، آستانه
گشادگی میان سرایها، فراخنای سرای، صحن خانه، حیاط، عرصه، میدان، محوطه
هوا
ناحیه، فضای خانه، حیاط، زمینی که سقف نداشته باشد، میدان