فرمان ایست، بایست، نور بالای چراغ های جلو خودرو که معمولاً با دستۀ راهنما یا کلید زیر پا قطع و وصل می شود، در ورزش فوتبال نگه داشتن و کنترل توپ با پا یا سینه
فرمان ایست، بایست، نور بالای چراغ های جلو خودرو که معمولاً با دستۀ راهنما یا کلید زیر پا قطع و وصل می شود، در ورزش فوتبال نگه داشتن و کنترل توپ با پا یا سینه
ستایش، مدح، ثنا، پسوند متصل به واژه به معنای ستاینده مثلاً خودستا، برای مثال ستایشت به حقیقت ستایش خویش است / که آفتاب ستا چشم خویش را بستود (مولوی۲ - ۳۲۵) نوعی ساز شبیه سه تار، برای مثال ستای باربد دستان همی زد / به هشیاری ره مستان همی زد (نظامی۲ - ۲۸۷)، از الحان قدیم ایرانی سه لا، نوعی خیمه سه عدد، ثلاثه، ثلاثۀ غساله
ستایش، مدح، ثنا، پسوند متصل به واژه به معنای ستاینده مثلاً خودستا، برای مِثال ستایشت به حقیقت ستایش خویش است / که آفتاب ستا چشم خویش را بستود (مولوی۲ - ۳۲۵) نوعی ساز شبیه سه تار، برای مِثال ستای باربد دستان همی زد / به هشیاری ره مستان همی زد (نظامی۲ - ۲۸۷)، از الحان قدیم ایرانی سه لا، نوعی خیمه سه عدد، ثلاثه، ثلاثۀ غساله
قاطر، حیوانی بزرگ تر از خر و کوچک تر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان به وجود می آید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راه های سخت و کوهستانی به کار می رود، استر، چمنا، بغل
قاطِر، حیوانی بزرگ تر از خر و کوچک تر از اسب که از جفت شدن خر نر با مادیان به وجود می آید و برای سواری و بارکشی مخصوصاً در راه های سخت و کوهستانی به کار می رود، اَستَر، چِمنا، بَغل