- ستاوند
- سکو، صفه
معنی ستاوند - جستجوی لغت در جدول جو
- ستاوند
- صفه بلند که سقف آنرا بستونها افراشته باشند، بالا خانه ای که پیش آن ایوان گشاده باشد
- ستاوند
- ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رواق، صفّه، ستافند، ستاویز، ستاوین، خیری،برای مثال جهان جای بقا نیست به آسانی بگذار / به ایوآنچه بری رنج و به کاخ و به ستاوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۳)
- ستاوند ((سُ یا سَ وَ))
- صفه بلندی که سقف آن را به ستون هاافراشته باشند، بالا خانه ای که پیش آن مانند ایوان گشاده باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمین ناهموار
ویژگی زمین پشته پشته، زمین ناهموار، بشاورد
رواق و پیش خانه و منظر خانه
بالا خانه ای که پیش آن مانند ایوان گشاده بود، بالا خانه، صفه بلندی که سقف آن را برستونی افراشته باشند
پارسی تازی گشته سگاوند کوهی در سیستان
ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رواق، صفّه، ستاوند، ستاویز، ستاوین، خیری
رواق، صفّه، ستاوند، ستاویز، ستاوین، خیری
ماحصل
آرسطولوخیا
کوهی بسیار مرتفع از سلسله جبال البرز که همیشه از برف و یخ پوشیده شده و واقع است مابین طبرستان و ری
نامی از نامهای الهی
گیرنده
گرفته ستده
بدست آوردن، تحصیل کردن
صفه بلند که سقف آنرا بستونها افراشته باشند، بالا خانه ای که پیش آن ایوان گشاده باشد
نازایی عقم
منسوب به سجاوند، منقش کردن کتاب با طلا و شنگرف
قافیه یا مقطع قصیده
چوبی که برای محکمی در پشت آن افکنند تاکسی نتواند باز کند، چوبی که جامه را بوقت شستن بر او زنند چوب گازران کدین
پسوند، قافیه، برای مثال همه یاوه همه خام و همه سست / معانی از چکاته تا پساوند (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۰) ، مقطع شعر
ستایش کننده، مدح کننده
خدا، ارباب، خواجه، سرور
باز گرفتن چیزی از کسی، گرفتن
کسی که چیزی از دیگری بستاند، گیرنده
چوبی که پشت در بیندازند که در باز نشود، پژوند، پژاون، برای مثال دل از دنیا بردار و به خانه بنشین پست / فروبند در خانه به فلج و به پژاوند (رودکی - ۵۲۲)
چوب گازران که جامه را هنگام شستن با آن می کوبند
چوب گازران که جامه را هنگام شستن با آن می کوبند