جدول جو
جدول جو

معنی دماوند

دماوند(پسرانه)
دارای دمه و بخار، نام کوهی از سلسله جبال البرز در شمال شرقی تهران
تصویری از دماوند
تصویر دماوند
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با دماوند

دماوند

دماوند
کوهی بسیار مرتفع از سلسله جبال البرز که همیشه از برف و یخ پوشیده شده و واقع است مابین طبرستان و ری
فرهنگ لغت هوشیار

دماوند

دماوند
کوهی بسیار مرتفع از سلسله جبال البرز که همیشه از برف پوشیده شده و واقع است مابین طبرستان و ری. (ناظم الاطباء). نام کوهی به حدود ری. (شرفنامۀ منیری). نام کوهی که گویند ضحاک را در آن محبوس کردند. (از آنندراج) (از برهان). کوهی است مشهور و واقع در یکی دومنزل فاصله از ری و در جانب شرقی ری، و اصل در آن دنیاآوند است یعنی ظرف دنیا، چه که در پارسی آوند به معنی ظرف است، گویند بر قله اش... زمین هموار است و از آن روشنی آید و گویند چاهی است که از آن روشنی برآید و شبها آن روشنی از مسافات بعیده پدیدار است و روز دود از آن متصاعد می شود... آنچه از قراین خارجه معلوم می شود کوه آتش فشان است... در حوالی آن کوه بلوکی است آباد و خرم و به نام آن کوه معروف است. (از فهرست ابن ندیم). نام کوهی است در شمال (شرقی) تهران که بلندترین قلۀ سلسله جبال البرز می باشد و ارتفاع آن پنج هزار و هشتصد گز است. دنباوند. دباوند. بیکنی.جبل لاجورد. از ’دم’ به معنی گاز و ’آوند’ مثل مای معروف به محل جادویی و سحر بوده است. (از یادداشت مؤلف). نامش در مآخذ قدیم فارسی و عربی به صور مختلف آمده، از آن جمله است دنباوند. ارتفاعش را به اختلاف حدود 5543 و 5654 و 5739 و 5988 و 6175 و 6400 متر ذکر کرده اند. قلۀ آن با برف دایمی پوشیده و تقریباً همیشه ابرآلود است. ظاهراً در هوای خوب و روشنایی مساعد از دریای خزر پدیدار می باشد. از جنبۀ زمین شناسی طبیعت آتش فشانی گرانکوه دماوند حاکی از این است که این کوه در ادوار نسبتاً متأخر پیدایش یافته است. دماوند قریب 70 دهانۀ آتشفشانی دارد. دماوند مرکز یک منطقۀ زلزله است که در سراسر مازندران ممتد می باشد.گوگرد به مقدار هنگفت دارد و در دامنۀ آن چشمه های آب معدنی متعدد موجود است. در افسانه های ملی ایران دماوند و رشتۀ البرز عموماً صحنۀ وقایعی چند است، از جمله البرز مسکن سیمرغ و دماوند محل زندان ضحاک است و به قول عوام هنوز در آنجا زندانی است و صداهای خفه ای را که متناوباً آنجا شنیده می شود ناله های او می دانند و البته خواص آتش فشانی دماوند منشاء این افسانه ها بوده است. (از دایرهالمعارف فارسی) :
ز بیدادی سمر گشته ست ضحاک
که گویند او به بند است در دماوند.
ناصرخسرو.
در طرۀ آن قند لب آویز که مژگانْش
دارد صف جادوی دماوند شکسته.
سوزنی.
به چست گویی سحر حلال در ره شعر
چنان نمایم کز مای یا دماوندم.
سوزنی.
گو نیست به جور کم ز ضحاک
نی زندانت کم از دماوند.
خاقانی.
به شخص کوه پیکر کوه می کند
غمی در پیش چون کوه دماوند.
نظامی.
- دماوند کوه، کوه دماوند:
یکی مرد بد در دماوند کوه
که شاهش جدا داشتی از گروه.
فردوسی.
همی تاختی تا دماوند کوه
که شاهش جدا داشتی از گروه.
فردوسی.
همی تاختی تا دماوند کوه
کشان و دوان از پس اندر گروه.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

دباوند

دباوند
صورتی است از کلمه دنباوند (دماوند). نام ناحیتی و شهرکی و کوهی بشمال شرقی ری قدیم و طهران کنونی. دماوند: ضحاک را بگرفت و بند برنهاد و در کوه دباوند محبوس کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی چ اروپا ص 36). دو شهر گیومرث بنا کرد: دباوند، اصطخر. (فارسنامۀ البلخی چ اروپا ص 28). گیومرث گلشاه اول ملوک فرس و اول پادشاهی است که ملک جهان یکسره داشته است... و دیگر اصحاب تواریخ گفته اند که مقام او به دباوند بوده است. (فارسنامه ص 26). نیز رجوع به دماوند و دنباوند و التفهیم ص 335 ح و ص 338 و معجم البلدان و قاموس الاعلام شود
لغت نامه دهخدا

دیماوند

دیماوند
نام کوه دماوند است. (برهان) (جهانگیری). نام کوه مشهور به دماوند است. در وجه تسمیۀ این نام گفته اند اصل در این لغت دیمه آوند است زیرا دیمه نام قصبۀ آنجا می باشد. آوند ظرف است و کوه به اسم دیمه دیماوند شد. (از انجمن آرا) (از آنندراج) :
درم بسته پس دربند رفته ست
مگر امشب به دیماوند رفته ست.
(ویس و رامین).
رجوع به دماوند شود
لغت نامه دهخدا

داوند

داوند
دهی از دهستان بالا شهرستان نهاوند در 7هزارگزی جنوب شهر نهاوند و جنوب رود خانه گاماسیاب. سکنه 330 تن آب آن از چشمه. محصول آن غلات وکتیرا و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آنجا مالروست. در چهار محل در طول یک دره بفاصله یک هزارگز واقع است، بروانه، بالوا (وسط و پائین) و سبزوار نامیده میشوند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا