معنی سبزمالی - جستجوی لغت در جدول جو
سبزمالی
(سَ)
رجوع به سبزمال شود
ادامه...
رجوع به سبزمال شود
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر سوزمانی
سوزمانی
بدکاره، روسپی، کولی، زن کولی، طایفه ای از کولیان بیابان گرد
ادامه...
بدکاره، روسپی، کولی، زن کولی، طایفه ای از کولیان بیابان گرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سبزکالک
سبزکالک
میوۀ سبز و کال، میوۀ نارس
ادامه...
میوۀ سبز و کال، میوۀ نارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پوزمالی
پوزمالی
مالش دادن پوز، کنایه از تنبیه کردن کسی با دشنام، کتک یا جریمه
ادامه...
مالش دادن پوز، کنایه از تنبیه کردن کسی با دشنام، کتک یا جریمه
فرهنگ فارسی عمید
سبزبالی
(سَ)
بمعنی سبزبال که نوعی از انگور است. (برهان)
ادامه...
بمعنی سبزبال که نوعی از انگور است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
سبزمال
(سَ)
نوعی از انگور است. (الفاظ الادویه) (ناظم الاطباء)
ادامه...
نوعی از انگور است. (الفاظ الادویه) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویر پوزمالی
پوزمالی
مالش دادنپور، ادب کردن
ادامه...
مالش دادنپور، ادب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سوزمانی
سوزمانی
دخترک آتش پاره
ادامه...
دخترک آتش پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پوزمالی
پوزمالی
کنایه از تنبیه کسی با دشنام، کتک یا جریمه
ادامه...
کنایه از تنبیه کسی با دشنام، کتک یا جریمه
فرهنگ فارسی معین
تصویر سوزمانی
سوزمانی
((زْ))
زن کولی
ادامه...
زن کولی
فرهنگ فارسی معین
تصویر سازمانی
سازمانی
Organizational
ادامه...
Organizational
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
Lightheartedness
ادامه...
Lightheartedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
légèreté
ادامه...
légèreté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organisationnel
ادامه...
organisationnel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organizzativo
ادامه...
organizzativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
संगठनात्मक
ادامه...
संगठनात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
हल्कापन
ادامه...
हल्कापन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organisatorisch
ادامه...
organisatorisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
luchtigheid
ادامه...
luchtigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organizacional
ادامه...
organizacional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
ligereza
ادامه...
ligereza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
leggerezza
ادامه...
leggerezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
організаційний
ادامه...
організаційний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organizacional
ادامه...
organizacional
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
leveza
ادامه...
leveza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
轻松
ادامه...
轻松
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
组织的
ادامه...
组织的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organizacyjny
ادامه...
organizacyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
lekkość
ادامه...
lekkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
легкість
ادامه...
легкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organisatorisch
ادامه...
organisatorisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
Leichtigkeit
ادامه...
Leichtigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
организационный
ادامه...
организационный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سبکبالی
سبکبالی
سَبُکبالی
легкость
ادامه...
легкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سازمانی
سازمانی
سازِمانی
organisasi
ادامه...
organisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی