جدول جو
جدول جو

معنی سبزآخور - جستجوی لغت در جدول جو

سبزآخور
آخوری که در آن علف سبز برای چهارپایان ریخته باشند، جایی که آب و علف بسیار باشد، کنایه از آسمان
تصویری از سبزآخور
تصویر سبزآخور
فرهنگ فارسی عمید
سبزآخور
(سَ خُرْ)
مراد اسبانی اند که بطریق دعا و ثنا آنها را بسبزآخوران یاد کرده و میتوان گفت که اسبانی باشند که آنها را بر خوید بندند یا برای خوید دادن معین کنند. (آنندراج) :
طویله زدند آخور انگیختند
بسبزآخوران بر علف ریختند.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرآخور
تصویر سرآخور
اسبی که در طویله از همۀ اسب ها بهتر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزآور
تصویر سوزآور
آنچه سبب سوزش شود، سوزآورنده، چیزی که باعث احتراق شود، محرق
فرهنگ فارسی عمید
(سَ خُرْ)
آنجا که آب و گیاه بسیار باشد. کنایه از جایگاه نعمت فراخ و روزی گشاده. (گنجینۀ گنجوی) :
که او را شه چینیان داده بود
ز سبز آخور چینیان زاده بود.
نظامی.
، آنجا که مردم بیشتر تمتع برند. (مؤلف) ، کنایه از آسمان. (آنندراج). رجوع به سبز آخر شود
لغت نامه دهخدا
(سَ خُ)
کنایه از آخری است که در آن علف سبز باشد. (برهان). رجوع به سبز آخور شود، کنایه از آسمان. (برهان) (انجمن آرای ناصری) (رشیدی). رجوع به سبز آخور شود
لغت نامه دهخدا
(سَ خُرْ)
رجوع به سرآخر شود، میرآخور و رئیس اصطبل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبز آخور
تصویر سبز آخور
آخری که در آن علف سبز جهت چارپایان آماده باشد، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبز آخر
تصویر سبز آخر
آخری که در آن علف سبز جهت چارپایان آماده باشد، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
اسبی که بر همه اسبان مقدم بندند اسب سر طویله، میر آخور رئیس اصطبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآخور
تصویر سرآخور
آخته چی
فرهنگ واژه فارسی سره
گیاه خوٰار، گیاهخوٰاری
دیکشنری اردو به فارسی