جدول جو
جدول جو

معنی سرآخور

سرآخور
اسبی که در طویله از همۀ اسب ها بهتر باشد
تصویری از سرآخور
تصویر سرآخور
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرآخور

سرآخور

سرآخور
رجوع به سرآخر شود، میرآخور و رئیس اصطبل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

سر آخور

سر آخور
اسبی که بر همه اسبان مقدم بندند اسب سر طویله، میر آخور رئیس اصطبل
فرهنگ لغت هوشیار

سرآور

سرآور
دهی است از دهستان جلگۀ شهرستان گلپایگان دارای 590 تن سکنه. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

سرآخر

سرآخر
اسب سر طویله یعنی اسبی که بر سر همه اسبان مقدم بندند. و با واو معدوله هم آمده است که سرآخور باشد. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) :
طویله زدند آخُر انگیختند
بسرآخران بر علف ریختند.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا