- سایقات
- مونث سایق سوق دهنده راننده محرک جمع سایقات
معنی سایقات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سابقه، فرشتگان، جان های پاک، خردها (در فرزان) جمع سابقه، فرشتگانی که پیشی بردند بر دیوان و شیاطین در ساعت وحی، ارواح مومنان که به سهولت از بدن خارج میشوند، عقول
جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
بازمانده ها
جمع باسق، دراز شده ها
پسمان ها
آباژور
جمع ساقطه، شخشیدگان مونث ساقط جمع ساقطات سواقط
جمع سافره، راهیان مونث سافر، صاحبان سفر: قوم سافره
در تازی نیامده بیشتر بودن پیشتر بودن جلوتر بودن
جمع سابح، جمع سابحه، کشتی ها ستارگان فرشتگان
مونث ساحر زن جادوگر جمع ساحرات سواحر
جمع ساجده، نگونیگران مونث ساجد سجده کننده جمع ساجدات
جمع ساتره، پوشانندگان مونث ساتر پوشاننده پنهان کننده جمع ساترات
سرباز
جائی که سایه افتاده باشد
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک
جمع سانحه، رخدادها جمع سانحه اتفاقات سرگذشتها
جمع سامکه، بلندها مونث سامک جمع سامکات
جمع سائره، گردندگان ستارگان گردنده جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
جمع دایره (دائره) حوادث پیش آمدها
جمع تانق
خیمه سرا پرده، چادری که بر فراز صحن خانه کشند، غباری که گرد چیزی را فراگیرد جمع سرادقات. یا سرادق اعلی. بارگاه احدیت که انوار الهی و صقع ربوی ست سرادقات نوریه سرادقات قدرت سرادقات جلال. یا سرادقات جلال. سرادقات اعلی. یا سرادقات قدرت. سرادقات اعلی. یا سرادقات نوریه. سرادقات اعلی
جمع شائعه، سرت ها (اخبارراست و دروغ) مونث شایع خبری که شیوع یافته (راست یا دروغ)، جمع شایعات
جمع سیاله سیاله ها، موجوداتی که مانند حرکات و اصوات و زمانند که همواره جزیی از آن ها محفوف به دو عدم است و در سکون و آرامش نیستند. موجودات سیاله حوادث و زمانیانند که همواره مسبوق به دو عدمند: یکی عدم سابق و دیگر عدم لاحق
جمع سیار، جمع سیاره، گدان مونث سیار، کوکبی که گرد آفتاب یا کوکب دیگر گردد و از آن کسب نور کند جمع سیارات سیارگان سیاره ها. توضیح در منظومه شمسی ما 9 سیاره است: عطارد زهره زمین مریخ مشتری زحل اورانوس نپتون پلتون
مونث صایم، جمع صایمات (صائمات)
سابح، کشتی ها، ستارگان
سرباز، به ویژه سرباز روسی
باقی ها، پایدارها، پاینده ها، جاویدها، بازمانده ها، به جامانده ها، جمع واژۀ باقی
باقیات صالحات: کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند
باقیات صالحات: کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند
جمع واژۀ عایده، حاصل، سود، درآمد، ویژگی آنچه بازمی گردد، بازگردنده
سیاره، هر جرم آسمانی که در مداری بیضی شکل می چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می کند، سیاراتی که به دور خورشید می گردند به ترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد یا تیر، زهره یا ناهید، زمین، مریخ یا بهرام، مشتری یا برجیس، زحل یا کیوان، اورانوس، نپتون و پلوتون، سیار، کاروان، قافله
ضایع ها، تباه ها، بیکاره ها، بی فایده ها، بی اعتبار شده ها، جمع واژۀ ضایع
سایه گاه، جایی که سایه دارد، سایبان، جای سایه، جای سایه دار
مونث ضایع از دست رفته تلف شده، فاسد گشته تباه شده جمع ضایعات