معنی ضایعات - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با ضایعات
ضایعات
- ضایعات
- ضایع ها، تباه ها، بیکاره ها، بی فایده ها، بی اعتبار شده ها، جمعِ واژۀ ضایع
فرهنگ فارسی عمید
ضایعات
- ضایعات
- مونث ضایع از دست رفته تلف شده، فاسد گشته تباه شده جمع ضایعات
فرهنگ لغت هوشیار