به زبان خوارزمی به معنی شحنه و محتسب است، (شعوری ج 1 ورق 170) : از شراب عشق تو عالم همه مستانه شد باسناق دهر میگیرد مگر هشیار را، ابوالمعانی (از شعوری)، این کلمه صورت محرف باسقاق است، رجوع به باسقاق و باسقاقی شود
به زبان خوارزمی به معنی شحنه و محتسب است، (شعوری ج 1 ورق 170) : از شراب عشق تو عالم همه مستانه شد باسناق دهر میگیرد مگر هشیار را، ابوالمعانی (از شعوری)، این کلمه صورت محرف باسقاق است، رجوع به باسقاق و باسقاقی شود
پهلوی ساسانی زبان دورۀ ساسانیان، پهلوی جنوبی و جنوب غربی، پارسیک، زبان ساسانی، لهجۀ متأخر از زبان پهلوی که در دورۀ حکومت ساسانیان در ایران متداول بوده و این در مقابل پهلوی اشکانی است که لهجۀ مقدم بر آن بوده است، رجوع به پهلوی (زبان و خط ...) در این لغت نامه شود، - کتیبۀ ساسانی، کتیبه بزبان پهلوی ساسانی، سنگ نبشتۀ بازمانده از دورۀساسانی منسوب به ساسان نیای اردشیر و جد سلسلۀ شاهنشاهی ساسانی: دولت ساسانی، سلسلۀ ساسانی، خاندان ساسانیان، سلاطین ساسانی، ساسانیه، آل ساسان، آل اردشیر، بنو ساسان، اکاسره، رجوع به ساسان و ساسانیان شود
پهلوی ساسانی زبان دورۀ ساسانیان، پهلوی جنوبی و جنوب غربی، پارسیک، زبان ساسانی، لهجۀ متأخر از زبان پهلوی که در دورۀ حکومت ساسانیان در ایران متداول بوده و این در مقابل پهلوی اشکانی است که لهجۀ مقدم بر آن بوده است، رجوع به پهلوی (زبان و خط ...) در این لغت نامه شود، - کتیبۀ ساسانی، کتیبه بزبان پهلوی ساسانی، سنگ نبشتۀ بازمانده از دورۀساسانی منسوب به ساسان نیای اردشیر و جد سلسلۀ شاهنشاهی ساسانی: دولت ساسانی، سلسلۀ ساسانی، خاندان ساسانیان، سلاطین ساسانی، ساسانیه، آل ساسان، آل اردشیر، بنو ساسان، اکاسره، رجوع به ساسان و ساسانیان شود