جدول جو
جدول جو

معنی استاژ

استاژ
دوره ای که داوطلب شغل، در اداره یا مؤسسه ای برای فراگرفتن کار می گذراند، کارآموزی
تصویری از استاژ
تصویر استاژ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با استاژ

استاژ

استاژ
دورۀ خدمتی که داوطلبان و مبتدیان برای فراگرفتن معلومات و تجارت پیش از استخدام و اشتغال رسمی گذرانند
لغت نامه دهخدا

استام

استام
آتش کاو آهنین محش محشه سیخی که در تون حمام و تنور نانوایی بکار میرود کفچه آتشدان چمچه کمچه آتش کش بیلچه خاک انداز. زین و یراق اسب ساز و برگ اسب
فرهنگ لغت هوشیار

استار

استار
جمع ستر، پرده ها جمع ستر سترها پرده ها. یا استار کعبهء. پرده های کعبه. یا هتک استار. پرده دریدن
فرهنگ لغت هوشیار

استاذ

استاذ
معرب استاد، هنرمند، کسیکه به کاری مشغول باشد که قریحه و دست هر دو در آن دخالت داشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار