جدول جو
جدول جو

معنی ساناز

ساناز(دخترانه)
کمیاب، محترم، شهره پاکی، نام گلی، نوعی گل، نادر، کمیاب
تصویری از ساناز
تصویر ساناز
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با ساناز

کاناز

کاناز
قسمت انتهایی خوشۀ خرما که به شاخه چسبیده است، کَنَز، کَناز، برای مِثال من بدان آمدم به خدمت تو / که برآید رطب ز کانازم (رودکی - ۵۲۵)
کاناز
فرهنگ فارسی عمید

کاناز

کاناز
بن خوشه خرما آنجا که بنخل چسبیده: (من بدان آمدم بخدمت تو که بر آید رطب ز کانازم) (رودکی)
کاناز
فرهنگ لغت هوشیار

باناز

باناز
مُرَکَّب اَز: با + ناز، که ناز دارد، نازدار، پرناز:
سمن بوی خوبان باناز و شرم
همه پیش کسری برفتند نرم،
فردوسی،
دلارای و بارای و باناز و شرم
سخن گفتنش خوب و آوای نرم،
فردوسی،
باناز وبی نیاز به بیداری و به خواب
بر تن حریر بودت و در گوش بانگ زیر،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

کاناز

کاناز
چوب بن خوشۀ خرما را گویند یعنی جایی که به نخل چسبیده باشد، (برهان) (اوبهی) (آنندراج) (فرهنگ اسدی) (صحاح الفرس) (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 340)، گمان می کنم مراد غلافی است که شکوفۀ خرما از آن بیرون آید، چوب بیخ خوشۀ خرما چسبیده بدرخت، (یادداشت مؤلف)، کناز، کنز، تنلاب، طلع، طلعه:
من بدان آمدم بخدمت تو
تا برآید رطب ز کانازم،
رودکی،
عجب نباشد اگر از نحوست طالع
مخالفان ورا زهر روید از کاناز،
شمس فخری (از فرهنگ جهانگیری)،
، خوشۀ خرما، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا