جدول جو
جدول جو

معنی سازوار - جستجوی لغت در جدول جو

سازوار
اهل سازش، موافق
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، اندرخور، باب، خورند، خورا، شایان، ارزانی، صالح، مستحقّ، فرزام، فراخور، محقوق، شایگان، مناسب، بابت
تصویری از سازوار
تصویر سازوار
فرهنگ فارسی عمید
سازوار
سازگار، (جهانگیری) (برهان) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج)، سازگر، (مجموعۀ مترادفات)، سازنده، اهل سازش، موافق، مساعد:
ای طبع سازوار چه کردم ترا چه بود
با من همی نسازی و، دائم همی ژکی،
کسائی،
با ملک او وزارت اوسازوار شد
کاقبال با وزارت او سازوار باد،
مسعودسعد (دیوان ص 85)،
زیرا با کین تو هرگز نشد
صورت با روح بهم سازگار،
مسعودسعد (دیوان ص 162)،
این روز هم بمرکز ملک آمدی تو باز
با طبع خوش ز طبع خوش سازوار ملک،
مسعودسعد (دیوان ص 301)،
جان او را دستیار، دل او را دوستدار
طبع ورا سازوار، عقل ورا ترجمان،
مسعودسعد (دیوان ص 413)،
تا با می کهن گل نو سازوار شد
گل پیشوای می شد و می پیشکار گل،
مسعوسعد (دیوان ص 675)،
، موافق مزاج، (شرفنامۀ منیری) (برهان)، ملائم، (منتهی الارب)، ملائم طبع، ملائم مزاج، که باطبع و مزاج کسی میسازد: سازوار طبع اوست، ملائم طبع اوست:
سرسال آمد و سرمست می جود توام
سازوار آید با مردم سرمست فقاع،
سوزنی،
، سزاوار، برازنده، زیبنده، در خور:
جز بر او سازوار نیست مدیح
جز بدو آبدار نیست ثنا،
فرخی،
چنانکه آن آتش پلیته و روغن را بسوزاند و نور گرداند اما آن نور سازوار باشد، (معارف بهاء ولد ج 1 ص 8)، متناسب و موزون، رجوع به سازواری و ساختن و ساز شود
لغت نامه دهخدا
سازوار
اهل سازش، سازنده، مساعد و موافق
تصویری از سازوار
تصویر سازوار
فرهنگ لغت هوشیار
سازوار
موافق، سازگار، شایسته، درخور، سزاوار، مناسب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سازواری
تصویر سازواری
سازوار بودن، سازگاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سزاوار
تصویر سزاوار
درخور جزا و پاداش، درخور، شایسته، لایق، اندرخور، شایگان، ارزانی، بابت، خورا، خورند، سازوار، شایان، صالح، فراخور، فرزام، محقوق، مستحقّ، مناسب، باب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
سازش کننده، موافق، هماهنگ، سازگر
فرهنگ فارسی عمید
عمل سازوار، سازوار بودن، سازگاری، (انجمن آرا) (آنندراج)، موافقت در کارها، (برهان)، الفت، (منتهی الارب)، سازوار آمدن، سازگار بودن، سازگارآمدن، سازنده بودن، سازش، ساختن، اتفاق، وفق، وفاق، موافقت، توافق، موافقت در مزاج و طبع، (برهان)، ملائمت، لئم، (منتهی الارب)، هم آهنگی و مطابقت و مشابهت و مناسبت، (ناظم الاطباء) (اشتینگاس) : چنانکه سازواری و ناسازواری مر آوار را، (دانشنامۀ الهی چ معین ص 36)،
- سازواری دادن، ایلاف، (ترجمان القرآن)، تألیف، ائتلاف،
- سازواری کردن با دیگری، مطاوعه، (منتهی الارب)،
- سازواری کردن میان دو چیز، التئام، (منتهی الارب)، رجوع به ساختن و سازگاری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
اجابت کننده، سازنده، موافق، سازش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازواری
تصویر سازواری
سازگاری الفت موافقت، موافقت با مزاج ملایمت طبع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سزاوار
تصویر سزاوار
شایسته، قابل، خلیق، درخور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازکار
تصویر سازکار
هم آهنگ هم آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سزاوار
تصویر سزاوار
((س))
لایق، مناسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
((زْ))
سازش کننده، موافق، همآهنگ، گوارا، سزاوار، قانع، خرسند، سازگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سازوکار
تصویر سازوکار
((زُ))
مکانیسم، ترکیب و ساختمان چیزی، توصیف دقیق عملکرد یک دستگاه یا مراحل مختلف یک واکنش یا رخداد یک پدیده، ساز و کار (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سزاوار
تصویر سزاوار
مستحق، لایق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سازوکار
تصویر سازوکار
مکانیزم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سازواره
تصویر سازواره
آنابولیسم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
منطبق
فرهنگ واژه فارسی سره
ارگانیسم، اندام واره
فرهنگ واژه مترادف متضاد
توافق، سازگاری، موافقت، هم آوازی، همدلی
متضاد: ناسازواری، ناهمدلی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
Adaptive, Conformable, Congruous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adaptatif, conforme, congru
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adaptativo, conforme, congruo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adaptif, sesuai, serasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
अनुकूलनशील , अनुकूलनीय , उपयुक्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adaptief, aanpasbaar, overeenkomend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
адаптивний , відповідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adattivo, conforme, congruo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adaptativo, conforme, congruente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
适应的 , 顺从的 , 和谐的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adaptacyjny, zgodny, harmonijny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
adaptiv, anpassungsfähig, passend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
адаптивный , соответствующий , согласный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سازگار
تصویر سازگار
적응적인 , 적응할 수 있는 , 적합한
دیکشنری فارسی به کره ای